چکیده:
یکی از آموزههای مهم ادیان، بهویژه دین اسلام، مسئلۀ منجی و انتظار فرج آن میباشد. این مسئله در تفکر شیعی «أفضل الاعمال» نام گرفته است. سرّ این نامگذاری این است که بدانیم این انتظار صرفاً لقلقۀ زبانی نیست و در بستری خاص تحقق مییابد، که مطابق روایات، اوج اعتقادات و اعمال صالح است، با این بیان: به لحاظ اعتقادی کسانی میتوانند منتظر فرج باشند که به لحاظ ادراکی از همۀ مردم زمانهای قبل بالاتر باشند، به گونهای که با وجود اینکه پیامبراکرم(ص) را ندیدهاند، «أعظم الناس یقیناً» لقب گرفتهاند، و در اعمال صالح نیز از هیچچیز فروگذار نکردهاند. در چنین بستری است که منتظر حقیقی پیدا میشود و انتظار فرج رخ میدهد. لذا، میتوان انتظار فرج و سرّ اینکه افضل اعمال است را عصارۀ همۀ اعتقادات و اعمال دانست.در این مقاله، سعی میشود مسئلۀ انتظار فرج و فلسفۀ آن تبیین گردد. در این ارتباط، ابتدا، ویژگیهای منتظران و، سپس، آثار و برکاتی که برای منتظران در آیات و روایات آمده بیان میشود. آنگاه، در پرتو آنچه که در ارتباط با وظایف منتظران و ویژگیهای آنان در روایات آمده، پاسخ اینکه چرا انتظار فرج افضل اعمال است مشخص خواهد شد
خلاصه ماشینی:
سر این نامگذاری این است که بدانیم این انتظار صرفا لقلقۀ زبانی نیست و در بستری خاص تحقق مییابد، که مطابق روایات ، اوج اعتقادات و اعمال صالح است ، با این بیان : به لحاظ اعتقادی کسانی میتوانند منتظر فرج باشند که به لحاظ ادراکی /از همۀ مردم زمان های قبل بالاتر باشند، به گونه ای که با وجود اینکه پیامبراکرم را ندیده اند، «أعظم الناس یقینا» لقب گرفته اند، و در اعمال صالح نیز از هیچ چیز فروگذار نکرده اند.
(مجلسی، ١٤٠٣، ج ٥٢: ١٢٢) / در این روایت ، منتظران امام زمان به ویژگیهای منحصر به فردی توصیف شده اند که به ترتیب میتوان این گونه از آنها نام برد: آنان بافضیلت ترین اهل هر زمان اند، به عقل و فهم و معرفت از جانب خداوند متعال اختصاص یافته اند، به گونه ای که غیبت برای آنان همانند مشاهده است ، مانند مجاهدینی که پیشاپیش / پیامبر اکرم با شمشیر در حال مجاهدت اند، آنان اهل اخلاص واقعی، شیعیان صادق و دعوت کنندگان به سوی دین خدا در آشکار و نهان اند.
(طبرسی، ١٤٠٣، ج ٢: ٣١٨) امام در این حدیث میفرماید که منتظران ظهور و قایلان به امامت آن حضرت برترین اهل هر زمانی میباشند و دلیل آن را اختصاص یافتن عقل و فهم و معرفت ویژه از سوی خداوند متعال به آنها میداند، به گونه ای که با این سطح از تعقل و معرفت که به آنان داده میشود مسئلۀ غیبت برای آنان مانند حالت مشاهده است .