چکیده:
نحوة تشکیل فعل مرکب فارسی تاکنون کمتر مورد توجه زبانشناسان بوده است. هدف این مقاله قرار دادن اجزای فعل مرکب در بافتهایی زبانی است که تصورشان بهمثابة عامل انگیزشِ تشکیل فعل مرکب، موجه بهنظر میرسد. به عقیدة نگارندگان، افعال مرکب را میتوان بهطور مستقیم یا غیرمستقیم حاصل فرایند انضمام دانست. در اینجا مفهومی گسترده از انضمام مورد نظر است که آن را باXI نشان میدهیم و در آن X شامل مقولات اسم، صفت و گروه حرف اضافهای میشود. بر این اساس و با استفاده از برخی مفاهیم دستور شناختی میتوان گفت فعل مرکب از بند کامل اولیهای نشئت میگیرد که در فرایند عبور از مسیر ترکیب، یک عنصر فعلی و یک عنصر غیرفعلی از آن انتخاب و به هم منضم میشوند. در این مسیرِ فرضی، گاهی موضوع فعل حذف، و متمم یا وابستة آن که برجستگی شناختی بیشتری دارد، به فعل منضم میشود. در ادامة مقاله، فعلهای مرکب ساختهشده با پرکاربرترین همکرد فارسی، یعنی «کردن» بررسی و نشان داده میشود که متناظر با معانی مختلف فعل «کردن» در مقام فعل سنگین، مانند «انجام دادن» و «ساختن»، مسیرهای مختلفی برای تشکیل دستههای مختلف فعل مرکب با این همکرد قابل ترسیم است. بهعلاوه، هر فعل مرکب طرحوارهای ساختی در اختیار گویشوران قرار میدهد که جوازبخش فعلهای مرکب جدیدی با همان فعل سبک خواهد بود.
خلاصه ماشینی:
در ادامة مقاله ، فعل های مرکب ساخته شده با پرکاربرترین همکرد فارسی ، یعنی «کردن» بررسی و نشان داده می شود که متناظر با معانی مختلف فعل «کردن» در مقام فعل سنگین ، مانند «انجام دادن» و «ساختن »، مسیرهای مختلفی برای تشکیل دسته های مختلف فعل مرکب با این همکرد قابل ترسیم است .
در این پژوهش که به روش کیفی و با تکیه بر دادههای فرهنگ بزرگ سخن (انوری، ١٣٨١) صورت گرفته است ، ابتدا با بهرهگیری از مفهوم «مسیر ترکیب »، فرضیه ای دربارة نحوة هم نشینی اجزای فعل مرکب و تشکیل آن پیشنهاد می کنیم و این فرضیه را برای فعل های مرکب با همکرد «کردن» می آزماییم ؛ سپس می کوشیم بر همین اساس، برخی مباحث مرتبط ازجمله ترکیب پذیری و زایایی فعل مرکب را نیز تبیین نماییم .
[از] رو [ی چیزی] نوشت [ـه شده] ← رونوشت شقاقی (١٣٨٦) استدلال دبیرمقدم (١٣٧٦) را دایر بر اینکه وجود واژههایی همچون غذاخوری، چایخوری و کتابفروشی دلالت بر وجود انضمام دارد و برونداد انضمام / درونداد این فرایند ساخت واژی است ، به درستی رد می کند و واژههای «پولشویی »، «سرشماری »، «نوآوری» و «کتابسازی» را شاهد می آورد؛ «زیرا در زبان فارسی فعل هایی چون پول شستن ، سرشماردن، نو آوردن و کتاب ساختن کاربرد ندارد» (شقاقی ، ١٣٨٦: ١٤).
البته ، از آنجا که انضمام بنابه تعریف ، شامل موضوعهای فعل می شود و موضوعهای فعل در زبان فارسی (و احتمالا بسیاری از زبانهای دیگر) معمولا اسم یا گروه حرف اضافه ای هستند، نمی توان به معنای دقیق کلمه از «انضمام صفت » سخن گفت ؛ اما چنانکه در برخی مثالهای بالا دیدیم ، گاهی در مسیر ترکیب فعل مرکب ، موضوع فعل ، حذف و وابستة آن بر جای می ماند.