چکیده:
سابقه اندک حضور زنان در مدیریت عمومی روستاها در قیاس با مردان به شکلگیری کار اجرایی در فضایی مردانه منجر میشود. درنتیجه، اقلیتی از زنان در مقام دهیار ملزم به همکاری با تعداد زیادی از مردان هستند که علاوهبر تسلط بر کار، هنجارهای فضا را نیز تعیین میکنند. در این پژوهش، با هدف بررسی تجربة زنان در مواجهه با فضای مردانة دهیاریها، پدیدة الگوی مردمحور کار دهیاری بهدست آمد. بدینمنظور، تجربة زنان دهیار در برخورد با این پدیده به شیوة نظریة بنیانی بهطور عمیق و مستقیم کیفی بررسی شد. براساس یافتههای این پژوهش، بهدلیل اتخاذ رویکرد سنتی معطوف به جنسیت در کار اجرایی، باور جامعه به ناتوانی زنان و تلقی دهیاری بهمثابة کار سیاسی، پدیدة مردانهبودن کار دهیاری شکل میگیرد. در این شرایط، دهیار زن با توجه به جنسیت، وضعیت تاهل و سن خود تحت تاثیر تقسیم کار جنسیتی برحسب قابلیتهای فردی و اجرایی و حس استقلال خود راهبردهایی را مانند تظاهر به مردشدگی و حفظ استقلال شخصی اتخاذ میکند که به احساس مردشدگی در خود و همکاران زن، دوری از اقتضائات زنانه، پذیرش مردشدگی، احساس همترازی و برتری نسبت به مردان منجر میشود.
In comparison to men, low presence of women in public administration in rural regions of Iran, leading to the formation of the executive work in the male atmosphere. In this situation, minority of women have to cooperate with the majority of men who mastering the work as well as the norms of career in the village administration's obligation.
In this research, we focus on women's experience in dealing with male atmosphere as the phenomenon of male-dominated pattern of rural management. The phenomenon has been studied in a qualitative method of social research. In this way, data have been produced and analyzed in grounded theory steps directly in the field of study.
Research findings demonstrate that factors such as: traditional gendered approach in the work of the executive, considering women as disable agents and visualize rural management as a political job create unanimous masculinity pattern in rural administration. Female managers, according to gender, marital status, age and gendered division of labor under the influence of individual capability, applicable ability and their independence react to male atmosphere. So, they apply strategies such as pretending to be men and showing personal independence. These solutions which led them to shrinkage female attitudes on their own and other female colleagues, being away from the female demands, acceptance male forced feelings, feeling equalization and superiority to men.
خلاصه ماشینی:
بررسي الگوي مردمحور کار دهياري در ميان دهياران زن در استان اصفهان 1 ليلا عرب سرخي 2 حسين ايماني جاجرمي تاريخ دريافت : ٩٥/١٢/١٤ تاريخ پذيرش : ٩٦/٠٦/٢٠ چکيده سابقۀ اندک حضور زنان در مديريت عمومي روستاها در قياس با مردان به شکل گيري کار اجرايي در فضايي مردانه منجر ميشود.
در اين شرايط ، دهيار زن با توجه به جنسيت ، وضعيت تأهل و سن خود تحت تأثير تقسيم کار جنسيتي برحسب قابليت هاي فردي و اجرايي و حس استقلال خود راهبردهايي را مانند تظاهر به مردشدگي و حفظ استقلال شخصي اتخاذ ميکند که به احساس مردشدگي در خود و همکاران زن ، دوري از اقتضائات زنانه ، پذيرش مردشدگي، احساس همترازي و برتري نسبت به مردان منجر ميشود.
برخلاف روند توصيف شده ، تغييرات درازمدت در سطح ملي براي زنان مانند افزايش سطح تحصيلات زنان ، ورود به بازار کار و درنهايت اختلاف نظر دختران و مادران در چگونگي گذراندن زمان خود (جليلوند، ١٣٧٥ به نقل از شادي طلب ، ١٣٨٠: ٥٢) به ويژه در زمينۀ تمايل به کار خارج از خانه و تغييرات خرد در جامعۀ روستايي ايران از قبيل تمايل به ادامۀ تحصيلات زنان در سطوح متوسطه و دانشگاهي- که به خروج زنان از روستا، رفت وآمد به روستاها و شهرهاي ديگر منجر ميشود- و ورود آن ها به عرصۀ اشتغال درآمدي زمينۀ لازم براي نقش آفريني زنان در عرصۀ عمومي روستا فراهم شده است .
در ايران نيز تجربيات حضور زنان در شوراهاي اسلامي شهر و روستا نشان دهندة وجود موانع جنسيتي قوي براي حضور زنان است ؛ به طوري که مردان روستايي مديريت زنان را فقط در امور خانه ميپذيرند و همياري آن ها در کار خارج از خانه را جزء وظايف خانوادگي آن ها ميدانند و اين نوع اشتغال را مشارکت محسوب نميکنند و زنان را کارگران بي مزد يا بردگان خاموش ميدانند (گودرزي، ١٣٨٥: ٤٩).