چکیده:
افلاطون در رساله اثوفرون، ضمن پذیرش اصل وجود خدایان در دین مدنی، باورهای عامه درباره آنها را مورد انتقاد قرار می دهد و با روشی دیالکتیکی، چالش های این نوع دینداری را نمایان می سازد. این مقاله در تلاش است ضمن بررسی تاثیر فضای دینی و اجتماعی یونان بر نظریات افلاطون در رسالة اثوفرون، به تحلیل روش عقلانی او در بررسی چیستی دینداری بپردازد و نوع ارتباط دین و اخلاق را در نظر افلاطون واکاوی کند. در این تحلیل مشخص می شود که افلاطون با گرفتار کردن تفکر اثوفرونی در یک دور باطل و باز گذاشتن نتیجة بحث، توجه مخاطب را به بعد معرفتی دینداری جلب می کند. همچنین مشخص می شود که افلاطون به حسن و قبح ذاتی (نه شرعی) افعال قائل است و اخلاق را مقدم بر ماهیت دینی اعمال می داند. در انتها چالش های دین مدنی از یک سو، و نیاز به نوعی از دین برای تبیین عالم از سویی دیگر، افلاطون را به نوعی دین باطنی، که بر پایة شهود حقایق استوار است، رهنمون می شود.
خلاصه ماشینی:
"(p١٤٣ ,١٩٦٩ ,Luckman) ٢- پیش زمینه های مکالمۀ اثوفرون با توجه به آنچه بیان شد، در یونان زمان افلاطون (و حتی سال ها پس از مرگ او)، دیدگاه جامعۀ یونانی نسبت به دین نتوانسته بود از ماهیت چند خدایی خود جدا شود.
گویا افلاطون با پی بردن به این مسئله است که در رسالۀ اثوفرون به بررسی ماهیت دینداری می پردازد و در تلاش است با به چالش کشیدن آموزه های دین مدنی ، نشــان دهد که با فقدان عنصر عقل در تبیین گزاره های دینی و پســینی دانستن اخلاق نسبت به دین ، نمی توان به دینداری حقیقی که موجد کنش های فردی و اجتماعی مناسب است ، دست یافت .
اما این دیدگاه دربارة عمل دینی ، با چالشی جدی مواجه است که این چالش از ماهیت چند خدایی بودن دین یونانی و انسان وار انگاشتن خدایان نشأت می گیرد زیرا مطابق فضایی که از دینداری یونان باستان ترسیم شد می توان به عنوان یک پیش فرض پذیرفت که آنچه متعلق دوست داشتن یکی از خدایان است ، ممکن است برای خدایی دیگر دوست داشتنی نباشد و حتی مورد بدآیند آن خدا قرار داشته باشد (اثوفرون ، ٨).
البته نمی توان منکر شد که نزد افرادی چون آناکســیماندر راه حل هایی فلســفی برای پرسش هایی که ماهیت دینی دارند، به موازات راه حل های دینی و نقل های اســطوره ای مطرح بوده است اما آنچه افلاطون در رسالۀ اثوفرون عنوان می کند، پرسش های «دینی » نیست بلکه پرسش از «دینداری »، و به عبارت دیگر ورود در حیطۀ فلســفۀ دین است ."