چکیده:
: تمسک به دانستههای عرفی بشر در توسعه و فهم عناوین فقهی یکی از راههای راه گشا در فقه و پویایی آن است توجه به دانستههای عقلایی عرف و فهم اجتماعی از نصوص، یکی از راهکارهای بسیار ضروری است که فقیهان و حقوقدانان برای استنباط، قانونگذاری و تفسیر خطابههای شرعی، باید عرف را به عنوان یک داور قلمداد کنند. داوری عرف، تنها به تحقق مصداق خارجی مربوط نمیشود بلکه به نوعی به وضع احکام نظر دارد و به پدیدههای کاملاً نو خاسته اعتبار میبخشد ابزار فهم آموزههای فقهی در بسیاری از موارد، ابزار متعارف نزد عرف است؛ چون زبان گفتاری شرع مقدس، همچون زبان گفتاری عرف عقلا است، موضوع حکم را عرف از جهت مفهوم و مصداق درک میکند و حکم به تبدیل موضوع و عناصر دخیل در آن نوعی از کارکردهای عرفی بشر است که به نام دگرگونی عرفی معروف است و به سازماندهی و پیوستگی جامعه و حفظ تفاهم و سازش بین آنها میپردازد. و در فتواهای امام خمینی نیز نمونههایی روشن وجود دارد که از نوعی نظام نوین در نگریستن به فقه و فقاهت و توجه به دانستههای عرف خبر میدهد. لکن نوبت فهم عرفی و اجتماعی از نص و دلیل فقهی، زمانی فرا میرسد که فهم زبانی نص پایان پذیرد، فقیه در گام نخست پیام زبانی نص را معین میکند و پس از شناخت، فهم عرفی و اجتماعی را بر آن بار میکند.
Relying on human normative knowledge to develop and understand jurisprudential concepts is one of the helpful methods in jurisprudence and its dynamism. Attention to rational knowledge of the norms and social understanding of the texts is a very necessary method. Jurisprudents and lawyers should consider norm as a referee for inference and legislation as well as religious speeches. The refereeing of norm is not merely confined to realization of real referent, rather it also has an eye on the legislating of decrees and accredits the newly emerged issues. Norm has conventional instrument at its disposal. Since verbal language of the holy Sharia is like the verbal language of the rational people’s norm, the subject of the decree is understood by the norm with regard to its concept and referent while the decree to transform the subject and its related elements is somehow a function of human norm, which is known as normative transformation and tries to organize and consolidate the society and preserve understanding and compromise among them. There are some clear examples in Imam Khomeini’s fatwas, which indicate a kind of new system in approach to jurisprudence and jurisprudential inference as well as paying attention to normative knowledge. However, the turn of normative and social understanding of the text and jurisprudential reason begins when the verbal understanding of the text ends. A jurisprudent in the first place determines the verbal message of the text and then loads cognition, normative and social understanding on it.
خلاصه ماشینی:
38 صاحب منتقی الاصول ، در مقام اثبات این مطلب مینویسد: همان گونه که حجیت ظاهر از دیدگاه شارع ، شارع در مقام محاوره و فهماندن ، همانند یکی از اهل عرف است به همین ترتیب هنگامی که یک ظاهر، مصداق هایی حقیقی داشته باشد و برخی از این مصادیق به نظر عرف مصداق تلقی شوند، از آن جهت که شرع مثل یکی از اهل عرف ، عـرف را مخاطب قرار داده ، فهمیده میشود که این مصادیق که به نظـر عـرف ، مصـداق حقیقـی هسـتند، متعلق اراده جدی شارع نیز هستند (روحانی ١٤١٦ق ج ٦ :٣٧٠) در دیگـر منـابع شـیعی نیـز بـا تعبیرهـای مختلف به همین حقیقت تصریح شده است که اگـر عـرف در دایـره یـک مفهـوم توسـعه ای قائـل باشد، نظر عرف در خصوص آن لازم الاتباع خواهد بود و صدق مفهوم بر مفاهیم موسع عرفی آن صدق حقیقی عرفی خواهد بود، هر چند که دقیـق نباشـد (خـویی ١٤١٢ ج ١: ٢٥) اعتبـار دادن بـه نظـر عرف به اندازه ای اهمیت پیدا میکند که تفسیر خطاب های شرعی بر اساس آنچه عرف مـیفهمـد یک ضرورت خوانده میشود برای مثال ، در بحث رکوع گفته شـده کـه زمـانی کـه خطـاب هـای شرعی به عرف القا شود ناگزیر باید آنها را بر اراده مفاهیم عرفی حمل کرد (روحـانی ١٤١٢ ج ٦: ١٨١) امام دربارة کاربرد عرف لفظی و اعتبار آن چنین اظهار نظر میکنند.