چکیده:
گروهی معتقدند که مهم ترین دستاورد اخباریان، یعنی تکیه بر روایات بدون نقد اصولی آن، در مکتب تفکیک بازسازی شده است، از این رو مکتب یادشده را نوعی اخباریگری جدید می شمرند. بررسی تطبیقی این دو دیدگاه می تواند ضمن ارائه مبانی فهم معارف هر یک، بیانگر میزان صحت و سقم این ادعا و نقاط افتراق و اشتراک آنها باشد.
این بررسی به روش کتابخانه ای، نشانگر آن بود که اخباریان در مواجهه با ادله اربعه، به رغم تفکیکیان که برهر چهار رکن تکیه می کنند، تنها سنت را برگزیده اند. آنان معتقدند تنها معیار فهم معارف، احادیث ائمه می باشد، اما احادیث نبوی همچون قرآن، فاقد حجیت ظاهری است. آنان عقل و اجماع را ساخته اهل تسنن دانسته، به آنها تمسک نمی جویند. نقطه اشتراک این دو مکتب، در تمسک به احادیث ائمه منحصر می گردد که البته موضع-گیری متضادی که هر یک در زمینه بهره گیری از احادیث در پیش گرفته اند، انتساب تفکیکیان به اخباریگری را خدشه دار نموده است
Some argue that the most important achievement of traditionalism، that is، reliance on narrations without principally critiquing them، is reconstructed in separatism school; thus، this school is considered as a type of neo-traditionalism. A comparative examination of these two viewpoints can provide the principles for understanding the doctrines of each one of them and also represent the degree of the truth or falsehood of this claim and their differences and similarities.
This study، made by library method، showed that the traditionalists have chosen just tradition in their encounter with the four proofs، despite the separatists who rely on all the four pillars. They believe that the only way to understand the doctrinal knowledge is through the aḥādīth of the Ahl al-Bayt (A.S.); however the Prophetic traditions، like the Qur’ān، lack apparent authoritativeness. They consider intellect and consensus as fabricated by the Sunnīs and thus fail to resort to them. The common ground of these two schools is limited to appealing to the aḥādīth of the Ahl al-Bayt (A.S.)، as، of course، the contradictory position that each one of them have followed in adopting the aḥādīth، has tainted the attribution of the separatists to traditionalism.
خلاصه ماشینی:
اساس این دیدگاه که غالبا در آثار منتقدان این مکتب نمود یافته است، در این خلاصه میگردد که این مکتب در فهم معارف قرآنی مشی اخباری داشته و مهمترین دستاورد جریان اخباریگری، یعنی تکیه بر اخبار و احادیث اهل بیت( در جهت شناخت معارف الهی بدون نقد اصولی حدیث، در مکتب تفکیک بازسازی شده است، بدین ترتیب این مکتب، نوعی اخباریگری به شمار میآید (بنگرید به: شهدادی، 1386: 13؛ اسلامی، 1383: 185).
نکته قابل ذکر دیگر آنکه آنان در اتخاذ روایات به تمامی آنها اعتماد نورزیده، بلکه به معرفی مبانی و معیارهایی در جهت نقد حدیث _در دو بخش سند (روایة الحدیث) 1 و متن (فقهالحدیث) 2 _ اقدام نمودهاند و در این خصوص میگویند: «همانگونه که فهم قرآن کریم در معارف و عقاید باید فهمی تعقلی و استقلالی باشد نه تبعی و تقلیدی، فهم احادیث نیز باید به همینگونه باشد؛ یعنی در عین حجیت ظواهر باید معارف و علوم حدیثی بر مبنای تعقل در محتوا و مفهوم حدیث و اعمال قواعد لازم متنی و سندی درک گردد تا مورد قبول نظری و عملی قرار گیرد» (همانجا).
این ملاک در نقد متن حدیث، مورد توجه تفکیکیها قرار گرفته است و حکیمی در کتاب اجتهاد و تقلید در فلسفه، آن را اولین معیار فقهالحدیثی معرفی میکند و میگوید: «با اینکه احکام مذکور در قرآن کریم _ به وجه عام_ به صورت قضایای حقیقیه آمده است، و همواره باید برای مقاصد و تفاصیل آنها به سنت و حدیث رجوع کرد، خود ائمه( مردم را به ظاهر قرآن ارجاع دادهاند، و عرضه احادیث متعارض را بر قرآن لازم شمردهاند» (حکیمی، 1383: 124).