چکیده:
جرمی شیفر نشان داد که رویکرد کانت به مسئله وجود، دست کم دو نتیجه مشکل آفرین به بار می آورد. بر مبنای مشکل نخست، که «مشکل تناقض» نام گذاری شده است، نتیجه رویکرد کانت این است که «وجود»، هم محمول واقعی باشد، هم محمول غیرواقعی. بر مبنای مشکل دوم، موسوم به «مشکل بیهوده گویی»، دیدگاه کانت منجر به این نتیجه غیرقابل قبول می شود که موضوع هیچ گزاره ای مصداق دقیقی در خارج ندارد، یا هیچ حملی، حمل واقعی نیست. مقاله با صورت بندی این دو مشکل، شروع می شود. سپس آراء ریچارد کمپل و نیکلاس اوریت، ذیل عنوان «رویکرد منطقی»، توضیح داده می شوند. این دو فیلسوف، به کمک برخی حیله های منطقی، چون لحاظ «وجود» به عنوان محمولی صرفا رابطی یا معرفی معیار تمییز بین محمول های واقعی و غیرواقعی، تلاش کرده اند راه حلی برای مشکلات پیش گفته بیابند. در این مقاله نشان داده می شود که راه حل های این دو فیلسوف، که می شود گفت از بهترین راه حل های منطقی هستند که تاکنون ارائه شده اند، رضایت بخش و مشکل گشا نیستند.
خلاصه ماشینی:
"اما، حتی اگر چنین باشد، با به میان آوردن ضرورت منطقی، معیار اوریت دیگر شرط کافی برای تمایز محمول واقعی از محمول غیر واقعی نیز نخواهد بود؛ چرا که در این صورت، محمول «وجود دارد»، یا «موجود است »، هر دو شرط معیار اوریت را ارضاء می کند، و لذا باید، بر خلاف نظر کانت ، محمول واقعی شمرده شود.
اگر، علیرغم همه این مشکلات، اوریت هم چنان اصرار بورزد که معیار وی شروط لازم و کافی برای تفکیک بین محمول واقعی و محمول غیر واقعی فراهم میکند، در آن صورت باید گفت معیار وی کارآمد است مشروط بر این که ، اولا، استلزام ذکر شده در شرط (٢) باید صرفا به گونه ای تعبیر شود که حاکی از امکان منطقی باشد، نه امکان متافیزیکی؛ ثانیا، هر گونه تمایز بین «وجود دارد» و «هست » انکار شود؛ ثالثا، «وجود دارد» (و هم چنین «هست ») صرفا در معنای محدود خود لحاظ شوند؛ رابعا، گزارههای مورد نظر صرفا از نوع گزاره های موجبه (مثل ، «الف هست ») باشند، و نه گزاره های سالبه (مثل ، «الف نیست »).
اما، آشکار است که چنان معیار ضعیفی با چنان شرایط محدود کننده ای به سختی میتواند هدف مورد نظر اوریت برای ارائه شروط لازم و کافی جهت تمایز بین محمولهای واقعی و غیر واقعی را تامین کند، و لذا نمیتواند مشکل تناقض در رویکرد کانت را حل نماید."