چکیده:
هدف پژوهش حاضر آزمون مدل الگوی ارتباطی خانواده و نگرش نسبت به خلاقیت در دانشآموزان دبیرستانی با نقش میانجیگری انگیزش تحصیلی بود. شرکتکنندگان پژوهش، 328 دانشآموز (145 پسر، 183 دختر) مقطع دبیرستان شهر الیگودرز بودند. که به پرسشنامهی نگرش نسبت به خلاقیت شیفر، پرسشنامهی الگوی ارتباطی خانواده فیتزپاتریک و ریچی و پرسشنامهی انگیزش تحصیلی از گی والرند و بلانچارد، پاسخ دادند. به منظور بررسی پایایی آزمون از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید؛ که پایایی مقیاسهای پژوهش تأیید گردید. نتایج تحلیل مسیر مدل پژوهش به طور کلی نشان داد که خلاقیت دانشآموزان تحت تأثیر الگوی ارتباطی خانواده و انگیزش تحصیلی قرار دارد. بدین صورت که از بین ابعاد جهتگیری ارتباطی خانواده، جهتگیری گفتوشنود به صورت مثبت و جهتگیری همنوایی به صورت منفی نگرش نسبت به خلاقیت را پیشبینی میکنند. در رابطه با الگوی ارتباطی خانواده با انگیزش درونی نتایج نشان داد که جهتگیری گفتوشنود به صورت مثبت و جهتگیری همنوایی به صورت منفی انگیزش درونی را پیشبینی میکنند. دیگر نتایج نشان داد که جهتگیری گفتوشنود از طریق انگیزش درونی به صورت مثبت و از طریق بیانگیزشی به صورت منفی خلاقیت را پیشبینی میکنند. در مجموع نتایج نشان میدهد که الگوهای ارتباطی خانواده با واسطهی انگیزش میتواند بر نگرش نسبت به خلاقیت اثر بگذارد. بنابراین نتایج پژوهش میتواند اطلاعات ارزشمندی در اختیار والدین و معلمان به منظور بهبود خلاقیت فراهم کند از جمله اینکه معلمان و والدین میتوانند با بهرهگیری از شیوههای آموزشی و تربیتی مشارکتی و گفتگو محور زمینه را برای ایجاد انگیزهی درونی و بهطبع آن خلاقیت فراهم آورند.
خلاصه ماشینی:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1-Davies 2-Kaufman & Sternberg 3-Guilford 4- Runco 5-Albert 6-Tyler 7-Kazbelt, Kazbelt, Begehetto 8-Amabile 9- Steinberg & Lubart 10- Creativity investment theory با توجه به مباحث کافمن و استرنبرگ (٢٠١٠) ميتوان بيان نمود کـه محـيط نقـش مهمـي در بروز خلاقيت ايفا ميکند يکي از شرايط محيطي که به انگيزش و بر خلاقيت اثر ميگـذارد، بافـت خانواده است .
پژوهش هاي ديگري نيز نشان داده اند که انگيزش دروني اثـر مثبـت بـر خلاقيـت افـــراد دارد (آمابيـــل ، ١٩٧٩، ١٩٨٣، ١٩٨٥و٢٠٠١ شـــلدون و بتنکـــورت ٢، ٢٠٠٢؛ کـــافمن و استرنبرگ ،٢٠١٠؛ البرزي، جوکار و خير، ١٣٨٩ و البرزي و خير، ١٣٨٨) با توجه به نظريه ي دسي و ريان (٢٠٠٨) که بيان ميکنند بافت حمايت گر و سـاختارمند منجـر به افزايش انگيزش دروني و عملکرد بهينه ميشود هم چنين با توجه به اين کـه خلاقيـت مـيتوانـد يکي از عملکردهاي بهينه ي انسان باشد با عنايت به مدل آمابيل (١٩٩٦و ٢٠٠١) و نقش انگيـزه در بروز خلاقيت در پژوهش حاضر انگيزش به عنوان متغيـر واسـطه بـين الگـوي ارتبـاطي خـانواده و خلاقيت قرار گرفته است .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 1-Arënliu, Hoxha & Liridona 2-Sheldon & Bettencourt پژوهش حاضر سهمي اساسي در بدنه ي دانش راجع به خلاقيت دارد که ميتوان به چند نکته اشاره کرد: اول اين که ميتوان بيان نمود که در پژوهش هاي قبلي نقش الگوهاي ارتباطي خانواده و تعاملاتي که ميان والدين و فرزندان صورت ميگيرد و سهم آن در رشد خلاقيت ناديده گرفته شده بود که پژوهش حاضر به آن ميپردازد.