چکیده:
منطقدانان علم منطق را معیار درستی اندیشه میدانند. متکلمان مواضع مختلفی نسبت به این ادعا اتخاذ کردهاند، تا آنجا که حتی گاهی رهبران یک جریان و مذهب فکری پرحضوری مانند اشاعره در برابر آن ادعا به رویارویی با یکدیگر نیز برخاستهاند. کاوش آثار این متکلمان بدان میانجامد که آنها نسبت به علم منطق یکسان سخن نگفتهاند. نتیجه تحقیق حاضر آن است که متکلمان اشعری در مواجهه با علم منطق سه دوره را تشکیل دادهاند: قبل از سده پنجم هجری، مخالفت فراوانی از سوی این متکلمان نسبت به منطق ابراز میگردید. با ظهور نوشتههای غزالی، منطق به فراز میرسد. بعد از او، اشاعره سه طیف را تشکیل دادهاند: بسیاری چون فخرالدین رازی، شمسالدین محمد سمرقندی، تفتازانی و شریف جرجانی از باب موافقت وارد شدند، شماری با شدت از تحریم اشتغال به منطق سخن گفتهاند و کسانی چون تقیالدین سبکی کوشیدند به نحوی بین رویکرد موافقان و فتاوای تحریمی وفاقی برقرار کنند.
Logicians view logic as the measure for truth of thought. Theologians have taken such different views on the claim that has caused a deep opposition among a strong Sunni sect like Ash`rites. The theologians, therefore, have differed when speaking of logic. As
explained in the paper, Ash`arite theologians have viewed on logic during three periods: before the fifth of Hijrah, they oppose logic largely. Ghazzali`s works have considerably upgraded the place of logic. After him, however, Ash`arite theologians formed three groups: many of them including Fakhr al-Din Razi, Shams al-Din Mohamad Samarqandi, Taftazani and Sharif Gorgani have agreed
it. And some of them opposed it and viewed those studying it as doing unlawful action. The third group including those as Taq al-Din Sobki tried to harmonize the two opposite views.
خلاصه ماشینی:
"(سامی النشار، ١٩٩٩م : ١٠٥) بنابراین ، اشعریان ، همچنان که طرقی از قبیل استقرا، برهان و ضد را طریق اکتساب حد نمیدانند، در مقابل قول مشهور منطق دانان ـ که از سویی، از حد هم تمایز شیء از غیر را توقع دارند و هم تبیین حقیقت آن را و، از سوی دوم ، به رابطۀ علیت میان جنس و فصل قایل اند و، از سوی سوم ، راه اکتساب حد را ترکیب میدانند ـ اتخاذ موضع کرده اند و معتقدند: هم باید انتظار خود از حد را به صرف تمایز از اغیار تنزل داد و هم در اکتساب حد، از ترکیب مفاهیمی که به نحوی با هم رابطۀ علیت دارند خودداری کرد، چراکه علیت به معنای حکمی آن ، در نگاه اشعریان ، مفهومی ناپذیرفتنی است .
فلذا، کمتر سخنی از سبکی را میتوان نشان داد که حکایت از توجه وی به خود علم منطق باشد، حتی عبارت وی که «دانش منطق را همانند شمشیری میدانست که ممکن است مؤمنان از آن در راه جهاد فی سبیل الله استفاده کنند یا سارقان با آن ره بر مردم ببندند»، بیش از آنکه ناظر به اشتغال به علم منطق باشد، میتواند به نوعی نشان از آن داشته باشد که استفاده از منطق به منظور پاسخ به مدعیات کسانی است که از منطق بهره میگیرند و به ترویج اعتقاداتی رویمیآورند که مخالف اعتقادات اسلامی است ، همچنان که در نگاه سبکی، کسانی چون غزالی و فخرالدین رازی با التفات به همین نکته به علم منطق رویآورده اند."