چکیده:
از جمله رویدادهای که در بررسی های تاریخی به آن توجه شده است، مهاجرت جمعی از علمای شیعه مکتب اصولی جبل عامل، واقع در جنوب لبنان، به ایران می باشد. این رویداد بیشتر در قرن های دهم و یازدهم هـجری قمری همزمان با تشکیل دولت صفوی و رسمیت یافتن مذهب تشیع در ایران، تداوم آن دولت و تقسیم جهان اسلام به دو قطب مهم و تاثیرگذار؛ امپراتور صفوی شیعی با مرکزیت ایران و امپراتوری عثمانی سنی با مرکزیت قسطنطنیه روی داد و باعث شد این علما در پی آزار و اذیت حکومت عثمانی و دعوت شاهان صفوی برای ترویج و اشاعه مذهب و فرهنگ شیعی وارد ایران شوند و به عقیده ی پژوهشگران تاثیر بسیار عمیقی بر جامعه ی ایران از جهات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی نهادند. در این زمینه پژوهش های به زبان عربی، لاتین و تا حدودی فارسی صورت گرفته است. پژوهش حاضر در نظر دارد تا ضمن معرفی، نقد و بررسی آثار و تحقیقاتی چند پیرامون مسئله، به این چند پرسش مهم پاسخ دهد: کدام محققان و با چه دید و انگیزه ای به مسئله مهاجرت علمای جبل عامل به ایران در عصر صفوی پرداخته اند؟ این پژوهشگران به چه جنبه های از مهاجرت توجه نموده و پیامدهای آن را چگونه ارزیابی کردهاند؟ چه دسته بندیی از آثار آنان به لحاظ روش، موضوعات و اطلاعات و تحلیل می توان به دست داد
Among the events attracted in historical studies is the migration of some Shi’ite scholars of Jebel Amel basic school located in southern Lebanon to Iran. This event occurred in 10th and 11th lunar hegira (16th and 17th century) concurrent with constitution of Safavi administration and formalization of Shi’ite religion in Iran, continuance of that administration and division of Islamic world to the two important and influent focuses, Shi’ite Safavi emperor with Iran centrality and Sunni Osmani emperor with Constantinople centrality and caused these scholars to enter Iran following the Osmani administration harassment and invitation of Safavi kings to promote and disseminate Shi’ite religion and culture and they could have a very deep influence on Iranian society in terms of political, social, cultural and religious views in researcher opinions. In this context, some studies have been made in Arabic, Latin and somewhat Persian. While introducing, criticizing and studying several texts and researches around the issue, the present research aim at answering these important questions: which researchers and with which views and motivations have been involved in the issue of Jebel Amel scholars immigration to Iran in Safavi era? To which aspects of this immigration and its implications and influences on Iranian society have these researchers paid attention? Which categories of its influences could be given in terms of method, issues and information and analysis?
خلاصه ماشینی:
"و افرادی مانند: حسین بن عبدالصمد حارثی و حسین بن محمد کرکی وقتی با «شرایط نامساعد دینی و دنیایی دربار صفوی» مواجه شدند، از ایران نیز دل کندند و در بحرین و هند رحل اقامت افکندند (همان، 129-132 ؛ نگ: حسینزاده، 109)، درحالی که به نظر رحمتی: در این دوره علمای ایرانی و عاملی هر دو به دلیل وجود حکومت شیعی قطب شاهی در حیدرآباد دکن هند به آنجا سفر میکردهاند (رحمتی، 1379: 49) و با وجود آنکه فرهانی منفرد مینویسد: «بحرین نیز چون جبل عامل برای عبدالصمد حارثی جز فقر و گمنامی چیزی نداشت» (فرهانی منفرد، 1377: 132) رحمتی معتقد است: که در بحرین از عبدالصمد حارثی استقبال و تکریم شد و حلقهی بحث علمی نیز در آنجا تشکیل داد (رحمتی، 1379: 49).
- چرا که کاترین بابایان 1 استاد تاریخ دانشگاه میشیگان 2 آمریکا در مقالهی تحت عنوان: «صوفیها، دراویش و ملاها؛ بحث در قلمروی موقت و مذهبی در قرن 17 در ایران»، ضمن تایید نظر نیومن که «اسلام قزلباشان را رد و مهاجرت علمای عرب را از قلمروی عثمانی سنی» به ایران را نپذیرفته و معتقد است تنها «شیخ علی کرکی دعوت شاه اسماعیل» را پذیرفت و آن هم «به امید آنکه بتواند نسخه ناب شیعه امامی» را در ایران پیاده کند، مینویسد: این امر نیز با وجود تصوف و اقداماتی که علمای امامی «با تبعیت از قدرت و طبیعت مقدس» شاهان صفوی اعمال میکردند، نتیجه درستی نمیداد ."