چکیده:
نسبیت فرهنگی به معنای ارزشمند بودن همه فرهنگ ها و اعتقاد به این که فرهنگ ها قیاس ناپذیرند؛ زیرا شرایطی که فرهنگ ها در قالب آنها شکل می گیرند متفاوت هستند؛ پس فرهنگ هیچ ملتی با فرهنگ دیگر ملل قابل قیاس نیست. نقطه مقابل نسبیت فرهنگی، قوم مداری است که اعتقاد به برتری فرهنگ خود بر دیگر فرهنگ ها دارد. موضوع این مقاله، تبیین نظری و راستی آزمایی نسبیت فرهنگی از منظر گزاره های دین مبین اسلام است. سوال اصلی پژوهش این است که آیا می توان برای فرهنگ ها معیار و میزانی در جهت راستی و درستی یا ناراستی و نادرستی در نظر گرفت و آیا همه فرهنگ ها از سطح ارزشمندی یکسانی برخوردار هستند؟ در این نوشتار با توجه به موضوع تحقیق، روش تحقیق به صورت مطالعه کتابخانه ای دنبال شده و موضوع بحث با روش توصیفی و تحلیلی مورد بررسی قرار می گیرد. نگارنده ضمن تبیین معتقدات نسبی گرایان، با استفاده از آیات قرآن راه سومی را معلوم نموده است که نه نسبیت گرایی مطلق است و نه قوم مداری مطلق. از منظر قرآن حق مداری مطرح است و لذا در برخی امور اطلاق حاکم و بر برخی امور نسبیت جاری است.
Cultural relativity means that all of the cultures are valuable and also refers to the belief based on which the cultures are incomparable، since the conditions in which the cultures are formed are different. Therefore، the culture of no nation is comparable with the culture of other nations. The antithesis of cultural relativity is ethnicity which believes in the superiority of its own culture over the other cultures. The subject of this paper is theoretical clarification and validity testing of cultural relativity in view of the principles of the Islam true religion.
The main question of this research is that whether a criterion and standard can be considered for the cultures in terms of the truth and correctness or falsity and incorrectness and also all of the cultures enjoy the same level of valuation or not.
Considering the research topic in this study، the research method is followed in a library-based manner and the topic of discussion is examined by the descriptive and analytical method. while clarifying the beliefs of relativists is considered absolute relativism nor absolute ethnicity، but it is right-orientation in Qur'an's view and so absoluteness governs in some affairs and relativity in some others.
خلاصه ماشینی:
مفهوم نفاق در دین اسلام و کتاب مرجع آن قرآن کریم ، این نکته را می آموزد که برخـی افـراد، رفتارهایشـان بـر اسـاس ارزش هـای جامعه نیست و نیز رفتار مومنان در جایی که اکثریت مومن نیستند، منطبق بر ارزش هـای خـود آنهاسـت نـه ارزش های پذیرفته شده اکثریت جامعه و گاهی نیز فرد مؤمن ناگزیر است به هنجاری عمل کند که برای او ارزش نیست ؛ بنابراین کاربرد این جملات به نحو موجبه کلیه ، دارای اشکال اساسـی اسـت ؛ لـیکن بـه نحـو موجبه جزئیه با تاکید بر اکثری بودن آن مانعی ندارد.
همچنین فقه اسلامی راهکاری منطقی و معقول برای به روز کردن و تطبیق برنامه های دین با مقتضـیات زمان است که به فراخور نیاز بشر، احکام و دسـتورهای لازم را صـادر مـی کنـد و هـیچ گـاه بشـر را در راه رسیدن به کمال به خود وا نمی نهد تا نفس را بر عقل و انسان را بر خدا برگزیند که در این صورت به جای سعادت ، شقاوت نصیبش می شود.
با توجه به مطالب پیش گفته ، پاسخ و نگاه به این نوع از نسبیت گرایی چنـین اسـت کـه ادیـان پیشـین و لاجرم فرهنگ مبتنی بر آموزه های راستین آنها در زمان خود حق بوده اند و وظیفه بشریت ایمان آوردن بـه آنها بوده است ، اما در موقعیت فعلی ، تنها فرهنگ مورد قبول اسلام است و لو اینکه اکثریت انسان ها تا قبل از ظهور حضرت حجت (عج ) عملا گرایشی به آن نشان ندهند.