چکیده:
بحث از شناخت قرائت صحیح قرآنی در علوم مختلف اسلامی همچون تفسیر و فقه از اهمیت بالایی برخوردار است. از آنجا که از میان قرائات موجود، برخی روایت حفص از عاصم را به عنوان تنها قرائت صحیح السند قرآنی معرفی کرده و به تبع آن سایر قرائات را باطل خواندهاند، ارزیابی سند این قرائت دارای اهمیت ویژه میباشد. این پژوهش با ارزیابی سند این قرائت، به این نتیجه رسیده که نه تنها اصل این سند بر اساس روایت ضعیفی طرح شده، بلکه حفص، عاصم و عبد الرحمن سلمی نیز در این سند، امامی مذهب نبوده، فاقد توثیق نزد علمای شیعه میباشند. علاوه بر آنکه حفص متهم به کذب و جعل حدیث بوده و عاصم نیز به سوء حفظ توصیف شده است. بر این اساس، این روایت از قرائات ضعیف السند محسوب میشود و نمیتوان در تفسیر و فقه صرفا به آن استناد و اعتماد کرد، بلکه لازم است سایر قرائات نیز مورد توجه قرار گیرند. به هر حال، بر اساس روایات اهل بیت، قرائت قرآن تا عصر ظهور امام زمان طبق قرائات موجود تجویز شده است.
خلاصه ماشینی:
به هر حال، علی رغم آنکه هیچ دلیل و شاهدی بر شیعه بودن حفص وجود ندارد، شواهد متعددی همچون عدم نقل روایت توسط حفص از امامان معاصرش، عدم اعتماد اصحاب امامیه در نقل روایات وی از پیامبر اکرم( و همچنین محتوای روایات نقل شده توسط وی، دلالت بر آن دارد که وی از شیعیان و اصحاب امامیه نبوده بلکه بر مذهب اهل سنت بوده است.
وثاقت حفص هرچند صحیح و طلایی نامیدن سند حفص توسط آیت الله معرفت ظاهر در موثق دانستن وی توسط ایشان میباشد (معرفت، تاریخ قرآن، 1382: 152-153؛ معرفت، علوم قرآنی، 1381: 240) اما هیچ یک از علمای شیعه از قدیم تا عصر حاضر، هیچگونه توثیقی در مورد حفص مطرح نکردهاند، بلکه حتی مامقانی نیز که حفص را شیعه نامیده، به مجهول الحال[6] بودن وی تصریح نموده است (مامقانی، تنقیح المقال، 1427: 23/259-260).
به هر حال، به رغم آنکه هیچ دلیل و شاهدی بر شیعه بودن عاصم وجود ندارد، شواهد متعددی همچون عدم نقل روایت توسط وی از امامان معاصرش، عدم اعتماد اصحاب امامیه در نقل روایات نبوی از وی و همچنین محتوای روایات نقل شده توسط او، دلالت دارد که عاصم مذهب اهل سنت داشته و بلکه احتمالاً عثمانی بوده است.
مذهب ابوعبدالرحمن سلمی از میان رجالیان شیعه، احمد بن محمد برقی در کتاب «طبقات الرجال» که به «رجال برقی» معروف شده با ذکر اسامی اصحاب خاص حضرت علی(، نام ابوعبدالرحمن سلمی را نیز ذکر کرده و درباره او نوشته است: «بعضی از راویان در او طعن وارد میکنند» (برقی، الرجال، 1342: 5).