چکیده:
تقابل مطلق میان «خودی» و «دیگری» از ویژگیهای جهانبینی سنتی است و تعامل و گفتگو، مفاهیمی مدرناند. متون ادبی کلاسیک بستر تقابل «دوگانه»هاست. اما رمان به معنای واقعی کلمه، محصول تعامل است. رمانهای ابراهیم یونسی به سبب رئالیستی بودن، رسمیّت وجود وحقوق «دیگری»ها را مورد توجه قرار داده است. او در رمان «مادرم دو بار گریست» زندگی جوانی کُرد را توصیف میکند که از دیار «خود» آواره میگردد. نویسنده برخورد شخصیّت او را در پیوند با «دیگری» به صورت ویژهای بازنمایی میکند. درک «دیگری» از منظر یک تبعیدی به مثابة یک «خود» مستقل و نیز «تقابل و تعامل» او با آن دیگری، مسأله اساسی رمان و همچنین مقالة حاضر است. در این پژوهش چگونگی رفتار شخصیّتهای رمان با هویّتهای مختلف و با تکیه بر نظریة «دیگربودگی باختین» در دو طیف «خودی» و «دیگری» از حیث تقابلی و تعاملی بودن بررسی شده است. نتیجة بررسی نشان میدهد کنش ارتباطی «خود» با دیگری به مثابة «عرب» و «حکومت پهلوی» در این رمان تقابلی و غیرگفتگویی است. اما «خودی»های دیگر با وجود نداشتن شناخت کافی از «دیگری»، توانستهاند به سبب همزیستی ناخواسته و دستیابی به شناختی نسبی از «دیگری»، با یکدیگر کنش ارتباطی غیرتقابلی و مبتنی بر گفتگو و تعامل داشته باشند.
خلاصه ماشینی:
نتیجة بررسی نشان میدهد که کنش ارتباطی «خود» با دیگری بهمثابة «عرب» و «حکومت پهلوی» در این رمان تقابلی و غیرگفتوگویی است، اما «خودی»های دیگر باوجود نداشتن شناخت کافی از «دیگری» توانستهاند، بهسبب همزیستی ناخواسته و دستیابی به شناختی نسبی از «دیگری»، با یکدیگر کنش ارتباطی غیرتقابلی و مبتنیبر گفتوگو و تعامل داشته باشند.
این ژانر ادبی دقیقا از روزی پا به عرصة وجود نهاد که انسان از جهان اسطورهها و حماسهها نسبتا فاصله گرفت و حضور و وجود «دیگری» را بهمثابة موجودی متفاوت و نسبتا محق پذیرفت و بهصورت برابر با او گفتوگو کرد؛ بنابراین، اگر رمان بر ژانرهای ادبی و هنری دیگر سیادتی داشته باشد، بهسبب همین خاصیت گفتوگویی و دیگرپذیری «همواره پرسشگربودن» (باختین 1394: 76) آن است.
یونسی، بهمثابة سوژة حاشیهنشین و پیرامونی و نمایندة ادبیات اقلیت فراموششده، با زبان اکثریت و در دل زبان اکثریت و با بهرهگیری از متفاوتنویسی، جلوههایی از ادبیات اقلیت خود را درقالب رمان و داستان خلق کرده است و نگاه «دیگری» را به طبیعت، جغرافیا، فرهنگ، و اخلاق مردمان دیار خود معطوف میکند و نشان میدهد که آن تصورات ناصوابی که «دیگری» درمورد هویتهای قومی و ازجمله قوم کرد دارد غیرواقعی و مبتنیبر ناآشنایی است و کدورت و عداوتی هم اگر در این میان وجود دارد، ناشی از ناآگاهی قومیتهای مختلف از یکدیگر است.
5. چگونگی تقابل و تعامل «خود» و «دیگری» در رمان مادرم دو بار گریست برای درک تعاملی یا تقابلیبودن هر اثر هنری، ازجمله رمان، در نخستین قدم، باید قطبهای خود و دیگری را از هم تفکیک و شخصیتهای اصلی و اثرگذار این طیفها را مشخص کرد؛ سپس، باتوجهبه چگونگی گفتار و رفتار شخصیتها و برخوردهای آنها با یکدیگر، میتوان تقابلی و یا تعاملیبودن روابط آنها را درقبال هم مشخص کرد.