چکیده:
در سبک قرآنی، چینش واژگان بر اساس تناسباتی مختلف صورت گرفته است. برخی از چینشهای تکراری بنا بر موقعیتهای مختلف تغییر یافتهاند مثلا: «حکیم علیم» در برخی مواضع به صورت «علیم حکیم» آمده؛ اما برخی پیوسته یکسان به کار رفته است. مثلا واژگان «عزیز حکیم» با وجود کثرت تکرار به یک صورت به کار رفته است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به دنبال پاسخ به دو پرسش در مورد واژگان ثابت است و آن این که اولا چه تناسباتی بین واژگان ثابت قرآن وجود دارد و ثانیا این که چه اسباب و عللی مایه مقدم شدن همیشگی یک واژه بر دیگری شده است؟ به نظر می رسد در چینشهای ثابت واژگان قرآنی تناسباتی نامتغیر یا کم متغیر وجود دارد که ممکن است برخی ریشه معنایی و برخی آوایی و یا معنایی آوایی داشته باشد. پژوهشگر با توجه به محدودیت بحث به تناسبات معنایی واژگان ثابت پرداخته و نتیجه گرفته که تناسباتی همچون اهم و مهم و تدرج و غیره مایه تقدم یک واژه بر دیگری وظهور آنها به صورت ثابت گردیده است.
In the Qur'anic style، vocabulary arrangement has been done according to different proportions. Some recurring arrangements have changed in various cases. For example، "Hakim Aliam" has appeared in some positions as "Alim Hakim". However، some arrangements have been used consistently. For example، the phrase "Aziz Hakim" have been used only in one form despite repeated application. The present research used a descriptive-analytical method to find the answers to two questions about fixed vocabulary: firstly، what is the relation existing between the fixed Qur'anic words and، secondly، why a word always has preceded another as in the second example mentioned above? It seems that there are unvaried or non-variable proportions in fixed Qur'anic vocabulary arrangements that may have semantic، phonetic or semantic-phonetic roots. Considering the constraints of space for discussion، the researcher only addressed semantic proportions of the fixed vocabulary، and concluded that such proportions as important and more important، gradual procession، and the like are the reasons for the precedence of a word over the other and hence their fixed occurrences.
خلاصه ماشینی:
پرسشی که پیش می آید این است که علت این چینش های ثابت چیست ؟ چه اسباب و عللی مایه مقدم شدن همیشگی یک واژه بر واژه دیگر در مواضع مختلف از قرآن کریم شده است ؟ آنچه که به نظر می رسد این است که در چینش های ثابت واژگان قرآنی تناسباتی نامتغیر یا کم متغیر وجود دارد که ممکن است برخی از آنها ریشه معنایی و برخی ریشه آوایی و یا هم معنایی و هم آوایی داشته باشد.
در ذیل به بررسی نمونه هایی از آن در سبک قرآنی خواهیم پرداخت : - واژگان اموال و انفس در مفاهیم مربوط به جهاد ٩ بار در قرآن کریم به کار رفته و همیشه اموال بر انفس مقدم بوده است ، مثلا: «الذین آمنوا وهاجروا وجاهدوا فی سبیل الله بأموالهم وأنفسهم أعظم درجۀ عند الله وأولئک هم الفائزون » (توبه / ٢٠) علت این تقدم این است که بذل مال از بذل جان راحت تر است و کسی که از مال نگذرد، نمی تواند از جان بگذرد.
با ذکر این مقدمه به بررسی صفات الهی که با واژگان ثابت در قرآن کریم وارد شده ، خواهیم پرداخت : «عزیز حکیم » این چینش ١٨ بار به صورت نکره و ٢٩ بار به صورت معرفه و در مجموع ٤٧ بار در قرآن کریم به کار رفته است .