چکیده:
پس از واقعه 11 سپتامبر، بسیاری از سازندگان بازیهای دیجیتال بهطور گستردهای به تولید بازیهایی با مضمون جنگ و با هدف القای دیپلماسی آمریکا و غرب به بازیکنان، روی آوردند. اغلب این بازیها ضمن برخورداری از موضوع جنگ و جذابیت بالا در طراحی و تعامل با بازیکن، به انتقال مفاهیم ایدئولوژیک سیاسی میپردازند. میزان فروش و مخاطبان این بازیها، افزایش چشمگیری در سطح دنیا داشته است، تا جاییکه تبدیل به روندی محبوب در میان بازیکنان طی دو دهه اخیر شده است. در این مقاله که با هدف ترکیب تحلیلها و یافتههای مطالعات کیفی انجامشده، از روش تحلیل کیفی فراترکیب استفاده شده است و پس از جستوجو، با انتخاب 22 عنوان مقاله از پژوهشهای کیفی داخلی و خارجی در حوزه بازیهای دیجیتال سیاسی و جنگی، یافتههای بهدستآمده جمعبندی، طبقهبندی و تحلیل شده است. معیار طبقهبندی این پژوهشها براساس صاحبنظران آنها است که یافتههای پژوهشها در هر طبقه کدبندی شدهاند. در مقاله حاضر از ترکیب نظری رویکردهای امپریالیسم فرهنگی و شرقشناسی بهعنوان چارچوب نظری استفاده شده است. نتایج بهدستآمده نشان میدهند که بازیهای دیجیتال بهویژه با مضمون اکشن، تیراندازی اول شخص، و جنگ، بهمثابه رسانهای قدرتمند و ابزاری دیپلماتیک در دست شرکتهای سازنده هستند که از آنها برای القای پیامهای سیاسی به بازیکنان (مخاطبان) ملی و فراملی، جهتدهی به دیدگاههای سیاسی و فرهنگی آنها، بازتولید کلیشههای نژادی، قومی، و مذهبی و تداوم سوءبازنمایی شرق بهرهبرداری میکنند.
خلاصه ماشینی:
در این مقاله که با هدف ترکیب تحلیلها و یافتههای مطالعات کیفی انجامشده، از روش تحلیل کیفی فراترکیب استفادهشده و پس از جستوجو، با انتخاب 22 عنوان مقاله از پژوهشهای کیفی داخلی و خارجی در حوزه بازیهای دیجیتال سیاسی و جنگی، یافتههای بهدستآمده جمعبندی، طبقهبندی و تحلیلشده است.
نکته قابلتوجه این است که بازیهای سیاسی و جنگی، تنها بر دیدگاههای سیاسی بازیکنان اثرگذار نیستند، بلکه بهعنوان صنعتی فرهنگی با قابلیت دستکاری ایدئولوژیک بازیکن، میتوانند بر باورهای فرهنگی بازیکنان تأثیرگذار باشند؛ برای مثال، بازی «ندای وظیفه» با برخورداری از مضامین سیاسی، نظامی، و فرهنگی، در معرفی غیریتساز" otherness"/ فرهنگ خاورمیانه و بازنمایی شرق بهعنوان فرهنگی دورافتاده، غیراصیل، و بدوی موفق عمل کرده است (کلارک و همکاران" Clarke, Rouffaer amp;amp; Senechaud"/، 2012؛ والیاهو" Väliaho"/، 2014، 135؛ ستارزاده نوبری، 2012، 206).
به دلیل اهمیت آگاهی از ایدئولوژیهای فرهنگی و سیاسی بازتابیافته در بازیهای سیاسی و جنگی، مقالۀ حاضر با هدف ترکیب تحلیلها و یافتههای مطالعات کیفی انجامشده و با تکیه بر چارچوب نظری امپریالیسم فرهنگی" cultural imperialism"/ و شرقشناسی" orientalism"/، تلاش کرده است که نتایج پژوهشهای داخلی و بینالمللی را که معطوف به مطالعه بازیهای دیجیتال سیاسی، نظامی، و جنگی بودهاند، بهگونهای منسجم، گردآوری، طبقهبندی، و تحلیل کند.
پژوهش حاضر ضمن استفاده از روش فراترکیب، تلاش کرده است با رویکرد امپریالیسم فرهنگی و شرقشناسی، مطالعات کیفی انجامشده در مورد بازیهای دیجیتال سیاسی و جنگی را طبقهبندی و تحلیل کند.