چکیده:
این نوشتار، جستاری در مفهوم «بازنمایی» است. ازاین رو، ضمن مرور عقبه تاریخی موضوع، دیدگاه های معاصر که منصرف در کارکرد رسانه های تکنولوژیک است، تبیین می شوند. بازنمایی، فرایندی است که از یک سو، مرتبط با عالم عینیات خارجی و از سوی دیگر، کنشی است که فاعل بازنما از طریق میانجی به مخاطب ارائه می کند. فرایند بازنمایی در این معنا، در گذر از سه جهان «بود»، «نمود» و «بازنمود» شکل می گیرد. لذا مسئله این نوشتار، بحث نظری در باب بازنمایی و کاوش تئوریک درباره گذر از این سه جهان است که به روش تحلیلی- عقلی و با هدف روشن شدن لایه های مباحث نظری شناخت شناسانه انجام می شود. در این فرایند، ابتدا در ارتباط با جهان «بود»، «مفهوم» شکل می گیرد. سپس، مفاهیم در جهان «نمود»، تنظیم، دسته بندی و بازآرایی می شوند. سرانجام، از مجرای ابزار بیانی به عالم «بازنمود» عرضه می شوند. حاصل اینکه، بازنمایی یک امر بیرونی، از فرایندی چندمرحله ای می گذرد که هریک، از ساختار، حدود، ایده، اراده پیش ساخته و یا پیش فهم، اشباع شده اند و انتقال صرف و بدون خدشه مفاهیم عینی به مخاطب را زیر سوال می برند.
This paper is an inquiry into the concept of "representation." Therefore، while reviewing the historical background of the subject، it explains the contemporary views regarding the function of technological media. Representation is a process related to the world of external objects on the one hand، and an activity represented by the agent to the audience through a mediator on the other hand. The process of representation، in this sense، is formed by passing through the three worlds of "being"، "presenting" and "representing". Therefore، this paper deals with a theoretical discussion of representation and passage through these three worlds. It is conducted using an analytical-rational method and aims to shed lights on the layers of epistemological -theoretical discussions. In this process، first the " concept" is formed in relation to the of world of “being”. Then، concepts are adjusted، categorized and rearranged in the world of “presentation” and finally، they are transferred to the "representation" world through the expression device. The result is that the representation of an external issue passes through a multi-stage process which is saturated with structure، scope، idea، pre-determined will or preconception، and questions the mere and undisturbed transfer of objective concepts to the audience.
خلاصه ماشینی:
"در این فرایند، پرسش اساسی آغازین این است که مفاهیم، پیش از اینکه در ذهن طبقهبندی و نظاممند شوند، اساسا چگونه شکل میگیرند؟ سایه سنگین بار تئوریک و متافیزیکی، که در مرحله شکلگیری بر مفاهیم بار میشوند، در کجای تبیین مفهوم بازنمایی مورد مداقه قرار میگیرد؟ به ویژه اینکه، نظام معرفت در دوره کانت به بعد، نظامی انفسی و سوبژکتیو است.
باید تحقیق شود که چگونه علم بشر، در ساختههای او محدود میشود؛ یعنی آیا بشر موجودات خارجی اعم از مجرد و مادی را نمیشناسد و علم او صرفا به آنچه خود ساخته است و به اشیاء مصنوعی تعلق میگیرد؟ مسلما مقصود این نیست که برای شناختن ابتدا باید چیزی را ساخت و به وجود آورد و سپس درصدد شناختن آن برآمد، بلکه علم ما [علم جدید] عین ساختن است و ساختن همان علم است.
فوکو نیز اگرچه بخش اصلی دیدگاه خود به ساحت سوم بازنمایی مربوط است، اما نسبت دانش و قدرت در اندیشه او، از جنبهای به تأثیر قدرت و ایدئولوژی، که در اینجا بخشی از همان مقولات پیشینی و ایدههای درونیشدهی ذهن هستند، به پالایش و انتظام مفاهیم مربوط میشود.
نکته اساسی در این مرحله اینکه طریق، واسطههای عملی و مجراهای فعل بازنمایی، از زبان گرفته تا تکنولوژیهای رسانهای نوین، خود، برساختة مجموعهای از مبادی نظری و عملی هستند و حدود، قواعد، ساختارها، دروازهبانیهای اقتضائی، ارادی و ژانری مستقر در متافیزیک آنها، ویژگیهایی به محصول نهایی تحمیل میکند که انتظار انتقال و ظهور تام و تمام و بیکم و کاست معانی عینی جهان «بود»، به جهان «بازنمود» را منتفی، بلکه انتقال آیینهوار مفاهیم بازآراییشده جهان «نمود»، به صحنة بازنمود را نیز سادهانگارانه مینمایاند."