چکیده:
موضوع این نوشتار بررسی مهم ترین عناوین به کاررفته برای اشاره به خداوند در کلمات معصومان علیهم السّلام در منابع روایی است. این عناوین اگر به مثابه مفاهیمی پایه کانون بررسی و تامل قرار گیرند، ما را به تحصیل مفاهیم تصدیقی ناب تری از احکام ذات، صفات و افعال خداوند رهنمون می شوند و در ترسیم نظام منسجم تری از خداباوری اسلام به کار می آیند. در این نوشتار ابتدا احادیثی که در منابع روایی، صفتی منحصربه فرد را به خداوند نسبت داده اند، جمع آوری شده اند و آن گاه با تحلیل مفاد این صفات، تلاش شده تا کامل ترین مفهوم استخراج شود. بر اساس مهم ترین یافته این پژوهش، سه عنوان «خالق کل شی ء»، «نور السماوات والارض» و «الصمد»، از مهم ترین عناوین به کاررفته در روایات برای اشاره به خداوند هستند و از میان آنها عنوان «الصمد» از قابلیت های مفهومی بیشتری برخوردار است. «صمد» در روایات به نوعی از هستی اشاره دارد که اصل انیت و تحقق است و هیچ حدی را در مرز و متن وجود نمی پذیرد و علی رغم تنزه از تعین ماهوی، می تواند محور و مقصود عبادات و مناجات بندگان قرار گیرد.
This paper seeks to study the most important titles which refer to God according to the words of the infallibles (P.B.U.T) in the sources of narrations. If these titles studied and considered as basic concepts, they can contribute to the acquisition of more pure conceptual ideas from the rules of essence and Divine attributes and actions and to drawing up a more coherent Islamic theism. This paper, first, collects the narrations that refer to the attributes of God in the sources of narrations, and then analyzes the menings of these attributes in order to grasp the most precise concept. According to the research finding, "The Creator of all things", "the Light of the heavens and the earth" and "the All-embracing" (al-Samad) are the most important titles in the narrations which refer to God. The title of "All-embracing" found in the narrations refers to the kind of "Being" which is the principle of intention and does not have any limitation in the boundary and text of being, and despite His abstraction from substantive determine He can be the center and object of the worship of servants.
خلاصه ماشینی:
وام گرفتن مفهوم واجبالوجود از فلسفه برای اشاره به خداوند و استفاده از آن برای هدف کلی که علم کلام به دنبال آن است، این پرسش را ایجاد میکند که آیا مفاهیم دیگری را نیز میتوان یافت که از قابلیتهای بیشتری برای اثبات و تبیین آموزه خدا و دیگری اصول و آموزههای مطرح در شریعت برخوردار باشند و با مبنا قرار دادن آنها بتوان به فهم عمیقتر و منسجمتری درباره باور خدا دست یافت و شبهات و پرسشهای مطرح را درباره آن به نحو معقولتری پاسخ داد؟ به نظر میرسد این پرسشی است که تحقیق دربارهاش نتایج ارزنده و راهگشایی به همراه خواهد داشت.
بررسی اینکه هریک از واژگان «کلمه»، «روح» و «نور» به چه حقایقی اشاره دارد، مجال دیگری را میطلبد، اما آنچه در اینجا برای ما مهم است، تفسیر عمیقتری است که از «نور السماوات والأرض» به دست داده شده و ارتباطی است که بین این مفهوم و مراتب هستی ایجاد شده است و شاید برایناساس بتوان گفت اینکه خداوند خود را نور آسمان و زمین معرفی کرده، بدان سبب است که تصویری بسیط از خداوند که وی را تنها خالق و صانع جهان میانگارد و مرز هستیشناسانهای را بین آنها ترسیم میکند، تصویر جامعی از خداوند نیست؛ بلکه خداوند نور و حقیقت آسمان و زمین و هرچه در آنهاست، میباشد و موجودات و خلایق از این حقیقت و از این نور منتشر شدهاند و همانگونه که شعاع نوری که از منبع نور منتشر شده و به آن متصل است، هر آن و هر لحظه به منبع خود وابسته بوده، وجود و عدمش در گرو وصل و قطع این ارتباط و تعلق است، موجودات و کائنات نیز چنین وابستگی و تعلق وجودیای به هستیبخش خود یعنی خداوند دارند.