چکیده:
در دوران سلطنت شاه عباس اول صفوی و اکبر امپراتور مغولی ، دو وقایع نگار از هر کدام از این دو سلسله ، در متونشان فهرستی از فضایل شاهی را گنجاندند. در این مقاله سعی شده است که سابقه تاریخی ممکن برای این بخش در وقایع نامه ها و تاکید ویژه به جایگاه ادبیات «آیینه های شاهی» روشن گردد. این تحقیق با یک پیشنهاد نتیجه می گیرد که مطالعه بخش های روایی وقایع نامه ها در پرتو ادبیات آیینه های شاهی به ما برای درک اینکه چرا وقایع نگاران این امکان را پیدا کردند این اطلاعات خاصی را در این بخش ها بگنجانند.
خلاصه ماشینی:
"به عنوان نمونه یکی از فضایل عمومی شاهی اکبر این است که « او یک سازنده است که ساختمان ها را به شیوه ای شایسته افتخار مزین کرده بود» (قندهاری 42 – ترجمه – 60 نسخه اصلی) قندهاری این اظهارات خود با استفاده از نمونه های خاص از ساختمان ها، پشتیبانی می کند و بیان می کند:«عمارت های بزرگ در فاتح آباد سیکری، قلاع محکم و با دوام از سنگ قرمز در پایتخت آگرا و در شهر لاهور با آجرهای نسوز، همانطور که در بسیاری از شهرهای دیگر هندوستان [انجام داده بود] (همان) او این بخش را با بیان این جمله به پایان می برد: «شهرها همانند شهرهای ایران<FootNote No="9" Text="- منظور کشور ایران"/>، ولی تمام ساختمان ها مانندی ندارد» (همان)علی رغم تفاوت در تعداد فضایل شاهی که توسط هر یک از وقایع نگاران فهرست شده است، همه آن ها را می توان در هفت دسته کلی دسته بندی نمود: 1)فضایل شخصی2)قدرت نظامی 3)خوشبختی4)عدالت5)فعالیتهای و اقدامات سنتی شاهانه6)سازنده 7)ثروت و توانگری اگر چه اسکندر بیگ اشارۀ خاصی به تاریخ قندهاری در وقایع نامه اش ندارد، اما می توانست با محتوای کتاب قندهاری آشنا باشد.
با مطالعه وقایع نامه ها در پرتو ادبیات آیینه های شاهی می توانیم به این نکته پی ببریم که در پس نام آب انبارها، زمان ها و مکانها و به همین صورت مابقی اطلاعات واقعی بدست آمده در بخش های سال شمار تاریخ اسکندر بیگ که ظاهرا به صورت دلبخواهی ارائه شده است، اهدافی نهفته است و ما با تفکر دقیق تر از آنچه قبلا به آن فکر کردهایم می توانیم ماهیت تاریخ نگاری جوامع فارسی زبان صفوی و مغولی را بیشتر آشکار نماییم."