چکیده:
در اینکه اراده از صفات واجب است بین عموم مسلمانان اتفاق نظر وجود دارد؛ ولی با این حال در اینکه اراده زاید بر ذات و یا عین ذات است و اینکه اراده عین علم و یا غیر علم است اختلاف جدی وجود دارد، نگارنده ابتدا به طرح دیدگاه متکلمان در این زمینه همت گماشته و سپس به نقد و بررسی آن از دیدگاه صدرا میپردازد و در پایان نظر حکما بهخصوص صدرا در رابطه با اراده الهی طرح میشود، اراده از دیدگاه حکما عین علم و عین ذات است گرچه مفهوما فرق دارند، و آن عبارت است از علم به نظام احسن. صدرا طبق دو اصل تبعیت اراده از علم و اصل مقول به تشکیک بودن وجود، به تعریف و اثبات اراده هم در مقام فعل وهم در مقام ذات میپردازد؛ ادله متعددی برای اثبات مرید بودن خداوند اقامه کردهاند که برهان صدیقین، قاعده بسیطالحقیقه و اصل«واجب الوجود واجب من جمیع جهات است» نمونههای آناست. اشکالات متعددی از سوی متکلمان بر دیدگاه حکما مبنی بر عینیت صفات با ذات و عینیت علم و اراده شدهاند که از سوی صدرا این اشکالات به نحو احسن پاسخ گفته شدهاست.
خلاصه ماشینی:
"لأن القصد إلی الشیء یمتنع بقاؤه بعد حصول ذلک الشیء المقصود فثبت أن إرادة الله سبحانه لیست عبارة عن القصد بل الحق فی معنی کونه مریدا أنه سبحانه و تعالی یعقل ذاته و یعقل نظام الخیر الموجود فی الکل من ذاته و أنه کیف یکون و ذلک النظام یکون لا محالة کائنا و مستفیضا و هو غیر مناف لذات المبدإ الأول جل اسمه لأن ذاته کل الخیرات الوجودیة کما مر مرارا أن البسیط الحق کل الأشیاء الوجودیة» (صدرالدین شیرازی، 1981، ج6، ص317) «وقتی که خداوند سبحان انجام دهندة هر چیزی است که میخواهد باشد، اراده اش مانند ذات او واجب الوجود خواهد بود؛ زیرا که ارادة او عین ذات یکتای اوست و در مباحث قبل به اثبات رسیده است موجودی که ذاتا واجب الوجود باشد، از همة جهات واجب الوجود خواهد بود؛ بنابراین اراده در خداوند به معنای قصد ایجاد هستی نیست و اساسا اراده در خداوند به معنای قصد نیست.
به گفته صدرا: «الارادة صفة واحدة (کالقدرة و العلم) تتعلق بالاشیاء علی ترتیب سببی و مسببی و کلما یصحح صدور المقدورات الکثیرة المختلفة بحسب الاعداد و الاوقات عن فاعل واحد احدی الذات، احدی الصفة، فهو یصحح صدور المرادات الکثیرة المتخالفة ذاتا و عددا و وقتا عن ارادة واحدة بسیطة» (همان، ص346) اشکال سوم: سومین نقدی که بر عینیت اراده با علم و اتحاد آن دو با ذات اقدس واجب الوجود وارد شده است، این است که اگر اراده واجب تعالی عین علم و ذات او باشد، قدیم خواهد بود در این صورت خداوند یا ممکنات را در همهی زمانها اراده کرده است یا در زمان معین و مشخص؟ اگر فرض نخست باشد لازمه اش این است که جهان قدیم باشد، زیرا اگر اراده قدیم باشد و به آفرینش جهان در همه زمانها تعلق گرفته باشد، باید جهان در همه زمانها وجود داشته باشد؛ وجود آن، ظرف زمان را پر کرده باشد، بهگونهای که هیچ زمانی که خالی از وجود جهان باشد، وجود نداشته باشد."