چکیده:
داده های روایی متعددی از منابع شیعه و اهل سنت بر اقتدای مسیح به امام مهدی دلالت می کنند و پذیرش مفاد آن ها پیامدهای مهمی در زمینه های گوناگون به ویژه در عرصه علم کلام خواهد داشت؛ ازجمله اقتدای یک نبی اولوالعزم بر امام و وصی پیامبر خاتم، افضلیت امام بر نبی و... که این پیامدهای کلامی تنها با مبانی امامت در مذهب شیعه سازگار بوده و با مبانی کلامی اهل سنت در تعارض خواهد بود؛ بنابراین باید این روایات، ازنظر سند و دلالت مورد ارزیابی علمی قرار گیرند تا ادعای فوق ارزش علمی بیابد؛ مقاله حاضر به دور از هرگونه تعصب مذهبی و با رعایت انصاف علمی، با مراجعه به منابع اصلی روایی و رجالی اهل سنت، پس از ارزیابی سند و دلالت روایات مذکور چنین نتیجه گیری شده است که از بین شش روایت موجود در منابع اهل سنت ازنظر دلالت، همگی بر اقتدای موردنظر دلالتی روشن دارند و ازنظر سند تنها دو روایت صحیح بخاری از ابوهریره و روایت مسند احمد از جابر صحیح السند هستند و چهار روایت دیگر از اشکالاتی نظیر عدم اتصال و مجهول یا ضعیف بودن برخی راویان رنج می برند؛ ولی درعین حال با توجه به مجموعه ای از قرائن، همه آن ها معتبر هستند و بعید نیست که با توجه به مجموع منابع شیعه و اهل سنت، تواتر معنوی اقتدای مذکور به اثبات برسد.
Several narrative data from Shi'a and Sunni sources point to the imprint of Imam Mahdi PBUH and the acceptance of their provisions will have important implications in various fields، especially in the field of theology، including the adherence of a prophet of Olol-azm on the Imam and the mission of the Prophet Muhammad (PBUH) ، Imam's priority on the prophet and so on. These verbal consequences are consistent with the principles of Imamate in Shiite religion and conflict with theological principles of the Sunni; therefore، these narratives must be evaluated in a scholarly way from the point of view of the accepted documents in order to find the supreme value of it and its implications. The present article evades from any Religious bias and with all scientific fairness، tries to demonstrate facts by referring to the main sources of narrative and religious guidance of the Sunni denominations. After evaluating the documents and implication of the mentioned narrations، it is concluded that Eghteda is verified in all of the six narratives in Sunni sources in terms of implications، and all have a clear meaning on his intended authority. And in terms of the documents، only two narrations of Sahih Bukhari from Abu Ghuraira and the narrative of Masand Ahmad of Jaber are properly documented. On the other hand، four other narratives are suffering from some problems such as lack of connection and the passivity or weakness of some narrators; however، according to a whole set of evidence، all of them being authentic، it is not unlikely that، given the total amount of Shi'a and Sunni sources in this regard، the spiritual passage of the above mentioned authority would be proved in Islamic world soon as a consensus.
خلاصه ماشینی:
"<H3>تحریف روایت</H3> اما برخی نقلها روایت فوق را با عبارت «کیف أنتم إذا نزل ابن مریم فیکم و أمکم» نقل نمودهاند که نتیجه دلالی آن متفاوت خواهد شد و لذا لازم است که ابتدا منابع و اسناد آنها را بررسی نماییم: <H3>بررسی سند روایت محرف</H3> صحیح مسلم، باب نزول عیسی بن مریم( حاکما بشریعة نبینا: وحدثنی محمد بن حاتم حدثنا یعقوب بن إبراهیم حدثنا ابن أخی ابن شهاب عن عمه قال أخبرنی نافع مولی أبی قتادة الأنصاری أنه سمع أبا هریرة یقول قال رسول الله(: کیف أنتم إذا نزل ابن مریم فیکم و أمکم؟ (مسلم، بیتا: ج1، 135، ح245) <H3>بررسی راویان این سند</H3> اگرچه محمد بن حاتم و یعقوب بن ابراهیم توثیق شدهاند (جهت توثیق ابن حاتم: ابن حجر، 1406: 472؛ ذهبی، 2003: ج5، 912؛ عادل نویهض، 1409: ج2، 510؛ توثیق یعقوب بن ابراهیم: ابن حجر، 1406: 607؛ ذهبی، 1427: ج9، 492-491) اما با توجه به عدم کشف هویت عموی ابن شهاب، نمیتوان طریق این سند را صحیح دانست؛ در سندهای قبلی نیز اگرچه ابن شهاب حدیث را بهطور مستقیم از نافع و بدون واسطه عمویش نقل نموده است؛ اما در آن سند، همان نقل مشهور روایت با تعبیر «و امامکم منکم» آمده است نه تعبیر «و أمکم»."