چکیده:
از آثار دوانی میتوان دو نظریه در باره وحدت و کثرت استنباط کرد. یکی وحدت وجود و کثرت موجود و دیگری، وحدت وجود و وحدت موجود. این فیلسوف مکتب شیراز، در طرحواره فلسفی- عرفانی خویش، نظریه ذوقالتاله را تبیین میکند و معنای موجود بودن ممکنات را انتساب آنها به حقیقت وجود میداند. بدین ترتیب است که انتساب، به عنوان اصطلاحی کلیدی در این باب مطرح میشود؛ اصطلاحی که در هر کدام از این الگوها چهره متفاوتی پیدا میکند. آیا مراد از انتساب، همان وجود رابط صدرائی یا تجلّی مطرح در نظام عرفانی است؟ آیا آنچه دوانی از انتساب اراده میکند امری غیر از اضافه اشراقی است؟ در این نگاشته خواهیم دانست که در الگوی نخست، انتساب، غیر از وجود رابط صدرایی و یا نظر عرفاء در باب تجلّی و همچنین، غیر از اضافه اشراقی است. این در حالی است که در دومین الگو، انتساب، دقیقاً همان تجلّی و ظهور عرفاست. در تبیین نظریه ذوقالتاله دوانی، دیدگاههای مختلفی شکل میگیرد. نگارنده ضمن دستهبندی این نظرات با تفکیک میان دستگاه فلسفی و عرفانی جلالالدین دوانی، اولا تحلیلی از این اختلاف در عبارات ارائه میکند و ثانیاً با ریشهیابی این گوناگونی در تعابیر، مشکل اساسی را ضعف دستگاه فلسفی دوانی میداند و معتقد است نظام فلسفی او این قدرت و قابلیت را نداشته است که اندیشه عرفانی او را به طور کامل و بدون نقص، مبرهن سازد.
خلاصه ماشینی:
اين فيلسوف مکتب شيراز، در طرحواره فلسفي- عرفاني خويش ، نظريه ذوق التاله را تبيين ميکند و معناي موجود بودن ممکنات را انتساب آنها به حقيقت وجود ميداند.
لذا ديدگاههاي بسيار متفاوتي به او منسوب است که نگارنده معتقد است اين نظرات را ميتوان در سه گروه به قرار زير دسته بندي نمود: گروه اول که مشهورترين و پرطرفدارترين ديدگاه را در مورد دواني دارند معتقدند که نظريه دواني عبارت از وحدت وجود و کثرت موجود است که معنايي جز اصالت وجود در واجب و اصالت ماهيت در ممکن افاده نميکند.
( قيوم زاده ، ١٣٨٧ :٥٩-٨٠ ) بدين ترتيب ميتوان گفت طرح انتساب ماهيات به وجود واحد حق -که عبارت از همان نظريه ذوق تأله است - بر خلاف ظاهر آن به منزله تحقق و اصالت ماهيت نيست بلکه تأکيد بر استقلال وجود واجب و فقر و ربط ممکن است و در حقيقت تفاوت اساسي با وحدت شخصيه عرفا و همان وحدت شخصيه - اي که صدرا از آن ياد ميکند ندارد.
اول اينکه هم طبق نظريه وجود رابط صدرالمتألهين و هم طبق نظريه تجلي ابن عربي، هيچ حيثيت في نفسه اي براي ممکنات باقي نخواهد ماند و موجوديت حقيقي منحصر ميشود در ذات خداوند سبحان و اين مــستلزم وحدت موجود است و لذا با کثرت موجود قابل جمع نيست .