چکیده:
تحلیل رابطه ایمان و معرفت از مهمترین مسائل انسانشناسی دینی است. سید بن طاووس از سویی بر نفی روشهای کلامی و استدلالی تصریح میکند و از سوی دیگر در مواردی پرشمار، بر عقل فطری تاکید کرده و از استدلالهای عقلی بهره جسته است. دیدگاه او بر جریانهای عقلستیز بعدی اثر جدی داشت. ازاینرو جمعبندی دیدگاه وی در نسبتسنجی استدلال عقلی و ایمان در حیات انسان دینی اهمیت مییابد. با کنار هم گذاردن عبارات سید بن طاووس، کفه انتقاد از معرفت استدلالی عقلی سنگینی میکند. به این ترتیب میتوان وی را از سردمداران کلام نقلی یا فطریگرایی در علم کلام بهشمار آورد. مخالفت با روش تفکر معتزلی در برابر مطلق روشهای عقلی و نیز نفی استدلالهای پیچیده عقلی در برابر قواعد بسیط عقلی، ازجمله توجیهاتی است که در جمع بین دو رویکرد وی قابل عرضه است. در این مقاله ضمن معرفی دو رویکرد مذکور و جمعبندی نهایی دیدگاه سید، برخی آسیبها و اشکالات نظریه وی نیز گوشزد شده است.
خلاصه ماشینی:
سید بن طاووس از سویی بر نفی روش های کلامی و استدلالی تصریح میکند و از سوی دیگر در مواردی پرشمار، بر عقل فطری تأکید کرده و از استدلال های عقلی بهره جسته است .
وی با وجود آنکه تسلط خود بر علم کلام را شرح میدهد، از سال های اشتغال به کلام ، به اتلاف عمر یاد کرده است (سید بن طاووس ، ١٣٧٥: ٥٩) و به روش عقلی متکلمان انتقادات تند و تیزی دارد.
سید بن طاووس با دلایل متعدد عقلی و نقلی مدعای خویش را درباره فطری و غیر اکتسابی بودن معرفت به خدا تبیین میکند: دلیل اول : فطری بودن قاعده دلالت اثر بر مؤثر و محدث بر حادث سید در قالب مثالی توضیح میدهد خداوند در سرشت و فطرت همه انسان ها به ایشان آموخته است که هر اثری دلالت بدیهی بر مؤثر دارد، همان طور که هر محدثی دلالت بدیهی بر حادث دارد.
دلیل ششم : شاک نبودن پیامبر(ص ) و امام علی(ع ) سید بن طاووس در ادامه گفتگو با دانش پژوه علم کلام میگوید: آیا قبول داری کسی که درباره خداوند بحث و تحقیق میکند، ابتدای بحث خود شاک در خدا بوده است ؟ فرد پاسخ مثبت میدهد.
سید در پاسخ به اشکال او میگوید: حتی اگر معرفت به خدا با تحقیق و تلاش عبد حاصل شود نیز ثوابی نخواهد داشت ؛ زیرا انسان قبل از تحقیق نمیداند که نتیجه تلاش های وی اثبات خدا خواهد بود یا نه ، و ازاین رو نمیتواند برای آن قصد قربت کند (سید بن طاووس ، ١٣٧٥: ٥٥ـ٥٦).