خلاصه ماشینی:
"من مسلم داشته ام که شماری انبوه از ارجاعات به کتابت حدیث کهن، که بسیاری از آنها به روشنی اتفاقی است، بی هیچ کوششی در تاریخی پدید آمده است که مسئله حل شده بوده و درباره تاریخ این اختلاف نظر چیزی برای گفتن به ما ندارد.
55 درباره ابن سیرین، مشهورترین تابعی بصری در میان محدثان این شهر، نقل شده که او مخالف کتابت(یعنی کتابت حدیث) بوده است؛56 او نمی نوشت؛57 وی اخطار کرد که کتاب ها موجب گمراهی کسانی است که قبل از شما بوده اند،58 و اجازه نداد که کتابی یک شب در ____________________________________________ 54.
م. ] که انس نقل کرده، عنصر بصری مبهمی در اسناد دارد(تقیید، ص67b)؛ روایت منحصر به فرد مشابهی که وی راجع به دستور دوم نقل کرده، همان مجموعه اسنادی را داراست که از ثمامه و عبدالله بن المثنی نقل می شود، و در بالا ذکر شد؛ اما روات دیگر، بصری نیستند(همان، ص69b؛ و مقایسه کنید با: جامع، ص72، س7) برای آگاهی از مفاد این دو دستور، نک: پایین، بندهای94 به بعد.
طبقات، القسم المتمم، ص166، س3؛ تقیید، ص107c؛ فسوی، معرفة، ج1، ص637، س18(و مقایسه کنید با: ج2، ص762، س2)؛ ابن عساکر، زهری، شb61، نک: زهری با آنها روابط بسیار نزدیک داشت: «ما نگارش حدیث(علم) را نمی پسندیدیم تا این که این امیران ما را به انجام آن مجبور ساختند».
216 این حدیث، به گونه های متفاوتی روایت شده است که از میان آنها، آن که ابن حنبل نقل کرده، نسبتا نمونه است: پیامبر[ص] به صحابیانی بر می خورد که به نگارش احادیث شنیده از او سرگرم اند و به سرزنش کار ابلهانه شان می پردازد که«چرا در پی آنید که کتابی در کنار کتاب خدا درست کنید؟»."