چکیده:
طلاق موضوعی است که در طول تاریخ بشریت از زمانی که ازدواج صورت گرفته است وجود داشته و در طول تاریخ دست خوش تغییراتی بوده است که این تغییرات با توجه به بعد زمان و مکان متفاوت بوده است.در واقع بعد از ظهور اسلام حکم طلاق دستخوش تغییراتی بوده است. یعنی طلاق در اسلام حکمی نیست که تاسیسی باشد و یک حکم امضایی است، لذا با توجه به شرایط زمانی و مکانی دوران ظهور اسلام حق طلاق نیز توسط شارع مقدس امضاء شده است. وشاید با توجه به بعد زمان و مکان این حق قابلییت تغییر را داشته باشد، از طرف مرد به زن . به همین منظور این تحقیق در پی آن است که طلاق در اسلام را یک حکم امضایی قلمداد نماید. و تنها اصلاحاتی را که شارع مقدس برای احقاق حقوق زنان انجام داده است را بیان نماید.
خلاصه ماشینی:
در نتیجـه می تـوان گفـت : بـرای جمع بندی نظرات فقهـا طلاق عبارت اسـت از رهایـی و آزادی از قیـد و بنـد ازدواج (مطالعـه ی تطبیقـی حقـوق زن ، سیدعسـکری ، حسـینی مقدم ، ص۲۳۳)، واژه ی طـلاق در شـریعت ، همـان مفهـوم عرفـی رایـج میـان عقـلاء را می رسـاند کـه شـارع مقـدس با شـرایط خاصی ، امضاء کرده اسـت (یعنـی از احکام امضائی اسـت کـه البتـه تغییراتـی در آن رخ داده اسـت کـه مجـال بحـث در ایـن مختصر نیسـت ) و به معنـای گشـودن پیونـد زناشـوئی با واژه ی مخصوصی یا اشـاره و نوشـته ای اسـت که جایگزیـن آن باشـد چـه پیوند زناشـویی بلافاصله گشـوده شـود و چه بعد از گذشـت زمـان معیـن (طوسـی ، ج ۲، ص ۹۸؛ حسـینی مقـدم ، ۱۳۹۲، ص۲۳۳).
٢. بررسـی تاریخـی طـلاق در جوامـع و ادیـان گذشـته بـا تکیـه بـر حـق طلا ق : از منظـر تاریخـی ، ایـن موضـوع مسـلم و مشـخص اسـت کـه زن در دیـدگاه غیر اسـلامی ؛ حتـی در تفکر معاصر غـرب ، که به زعم برخی ، پیشـرفته ترین نـوع تفکرات در غیـر ادیـان آسـمانی اسـت ، به مراتب محروم تـر و مظلوم تـر از مرد بـوده ، به صورتی کـه واضـح اسـت در جهان کنونـی غرب چگونـه زن را یـک کالا و ابزار بـرای تجارت می داننـد؛ تـا جایـی کـه قبـل از اسـلام در برخـی از قبایـل بعـد از مرگ شـوهر، زن را می کشـتند و در کنـار قبـر شـوهر دفـن می کردنـد و در برخی دیگـر زن را زنـده به گور و بـا شـوهر دفـن می کردنـد، البتـه تعـداد محـدودی از قبایـل نیز چـون مصر باسـتان احتـرام خاصـی بـرای زن نگـه می داشـتند تا جایی کـه در آن تمـدن بـدون دلیل موجه حـق طـلاق دادن زن وجـود نداشـت .