چکیده:
نظام دادرسی نوین، با گذار از آموزه های کلاسیک به کلی متحول گردیده و تحت تاثیر جریان های فکری روشنگرانه، سعی در احیای نوعی سیستم دادرسی کاربردی مدرن دارد که مرتکب جرم را محور مطالعات نظری و میدانی قرار داده و با ابداع روش های علمی، مبادرت به ارزیابی و آزمایش شخصیت بزهکاران به ویژه اطفال بنماید. این تحول فکری را باید مولود تلاش های مکاتب بشری در توسعه سیاست جنایی کاربردی و رویکرد عدالت خواهانه و انسان محور دانست.از این رو، لزوم تشکیل پرونده شخصیت برای وصول به هدف فردی کردن واکنش های اجتماعی و تعیین ضمانت اجرای مناسب با اوصاف شخصیتی بزهکاران، ذهن اندیشمندان و مصلحان چرخه عدالت کیفری را به خود معطوف داشته و موجب گشته است که قانون گذاران با درک واقعیات موجود، آزمایش علمی شخصیت بزهکاران را به عنوان یک الزام حقوقی در قوانین دادرسی، پیش بینی و نتایج آن را در سرنوشت کیفری مجرمین تصریح نمایند. مقاله حاضر، با درک اهمیت این موضوع و در شرایطی که نظام دادرسی اطفال ایران، در آستانه آزمونی دیگر قرار گرفته، به بررسی وضعیت حقوقی و قانونی جایگاه پرونده شخصیت در نظام قضایی اطفال ایران پرداخته و جهات مثبت و منفی آن را با لحاظ لایحه پیشنهادی جدید رسیدگی به جرائم اطفال و نوجوانان، به محک نقد و بررسی درآورده است. نتایج حاصل از این تحقیق، حاکی است که: شناسایی شخصیت اطفال بزهکار با هدف فردی کردن واکنش اجتماعی، امری ضروری و اجتناب ناپذیر است؛ تشکیل پرونده شخصیت باید به یک الزام حقوقی با ضمانت اجرایی قوی مبدل گردد؛ سیاست جنایی کاربردی باید جایگزین سیاست جنایی ذهنی و غیرعملی گردد؛ نظام دادرسی ایران، با تشکیل پرونده شخصیت به مفهوم علمی آن بیگانه و با وضعیت ایده آل فاصله زیادی دارد؛ لایحه پیشنهادی جدید با وصف اشاره غیرمستقیم به ضرورت تشکیل پرونده شخصیت، فاقد انسجام و صراحت لازم و کافی در این زمینه است.
خلاصه ماشینی:
com فصلنامه خانواده پژوهي/ سال پنجم / ويژه مقالات نقد و بررسي لايحه رسيدگي به جرائم اطفال و نوجوانان / تابستان ۲۹۴/۱۳۸۸/ ٢٩٤ ذهن انديشمندان و مصلحان چرخه عدالت کيفري را به خود معطوف داشته و موجب گشته است که قانونگذاران با درک واقعيات موجود، آزمايش علمي شخصيت بزهکاران را به عنوان يک الزام حقوقي در قوانين دادرسي ، پيش بيني و نتايج آن را در سرنوشت کيفري مجرمين تصريح نمايند.
نخستين پرسشي که به ذهن متبادر مي شود اينست که با وصف پذيرش تفاوتهاي فردي، آيا اصولا اين تفاوتها قابليت شناخت پذيري و سنجش را دارند؟ به عبارتي ، وقتي در مقام دادرسي ، قاضي مي خواهد به استناد مجازاتها، بزهکار را بشناسد، آيا اصولا چنين شناختي امکانپذير هست يا خير؟ از لحاظ روانشناسي ثابت شده است که هرچه در اين جهان وجود دارد، قابل شناخت فصلنامه خانواده پژوهي/ سال پنجم / ويژه مقالات نقد و بررسي لايحه رسيدگي به جرائم اطفال و نوجوانان / تابستان ۲۹۶/۱۳۸۸/ ٢٩٦ مي باشد٤ (نرمان، ١٣٦٢؛ ص ١٤١).
فصلنامه خانواده پژوهي/ سال پنجم / ويژه مقالات نقد و بررسي لايحه رسيدگي به جرائم اطفال و نوجوانان / تابستان ۳۰۰/۱۳۸۸/ ٣٠٠ همانطور که درمان يک فرد بيمار بايد مناسب با نوع بيماري او باشد، براي تعيين کيفر متناسب با شخصيت و حالت خطرناک مجرم، بايستي تمام عوامل و انگيزههايي که در ارتکاب جرم مؤثر بوده و هم چنين مؤلفه هايي نظير سن ، جنس ، ذوق، استعداد جنايي ، تمايلات، ضريب هوشي و محيط خانوادگي و اجتماعي بزهکار مورد تحقيق و پژوهش و آزمايش علمي قرار گيرد تا اصلاح و بازپذيري اجتماعي او امکانپذيرگردد.