چکیده:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی رابطه بین شیوههای مختلف فرزندپروری (مقتدر، سهل گیر، استبدادی و بی توجه)، سبکهای مختلف دلبستگی (ایمن، اجتنابی و دوسوگرا) و جو خانوادگی (گرم و سرد) دو نسل (والدین و فرزندان) صورت پذیرفته است. گروه نمونه پژوهش حاضر 220 آزمودنی (110 دانش آموز پسر کلاس سوم راهنمایی مدارس نواحی دوگانه شهر قزوین همراه با 110 نفر از والدین شان) بودند که به صورت نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انتخاب شدند.در این پژوهش، از پرسش نامه های شیوه های فرزندپروری شیفر (نقاشیان، 1358) و سبک های دلبستگی کولینز و رید (کولینز و رید، 1990)، به عنوان ابزارهای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. برای تحلیل دادهها، از روش مجذور خی 2، روش همبستگی پیرسون و روش تحلیل رگرسیون خطی ساده گام به گام استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که رابطه معناداری بین شیوه فرزندپرروی، سبک های دلبستگی و جو خانوادگی دو نسل وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
رابطه بين شيوه هاي فرزندپروري، سبکهاي دلبستگي و جو خانوادگي دو نسل والدين و فرزندان Intergenerational Transmission of Family Factors: Parenting Styles, Attachment Styles & Family Climate ميرمحمدباقر آزادموسوي .
Jalali, Ph. D (ره) استاديار دانشگاه بين المللي امام خميني دريافت مقاله : ٩٠/٦/٢١ دريافت نسخه اصلاحشده : ٩٢/١٠/٢٥ پذيرش مقاله : ٩٢/١١/١٦ چکيده در اين پژوهش ، از پرسش نامه هاي شيوههاي فرزندپروري شيفر (نقاشيان، ١٣٥٨) و سبکهاي دلبستگي کولينز و ريد (کولينز و ريد، ١٩٩٠)، به عنوان ابزارهاي جمع آوري اطلاعات استفاده شد.
در ايـن پژوهش با توجه به نظريات موجود در مورد دلبستگي و فرزندپروري، به خصوص با تأکيد بـر نظريات بالبي در مورد دلبستگي ، و اينزورث٥٧ که سبکهاي دلبستگي را معرفي مي کند، از طرف ديگـر نظـريه بامـريند در مـورد طـبقه بـندي شـيوههاي فرزندپروري و نظريه مک کوبي و مارتين که مکمل نظريه بامريند است ، به بررسي شيوههاي فرزندپروري، سبکهاي دلبستگي و جو خانوادگي در بـين دو نـسل (والـدين و فـرزندان) جهـت دسـت يابـي بـه رابطه احتمالي بين آنها مبادرت کرده تا پاسخي براي سؤال کلي زير به دست آوريم : ـ آيا بين شيوههاي فرزندپروري، سبکهاي دلبستگي و جو خانوادگي دو نسل ارتباط وجود دارد؟ طرح پژوهش هـدف پـژوهش حاضر، کشف رابطه بين متغيرهاي سبکهاي دلبستگي ، شيوههاي فرزندپروري و جـو خانوادگي دو نسل والدين و فرزندان، با استفاده از ضريب همبستگي مي باشد، يا به عبارت ديگر، هـدف پـيش بينـي حـدود تغييـرات متغيـرهاي مذکور در نسل فرزندان، با استفاده از حدود تغييرات همـان متغيـرها در نسل والدين است ، بنابراين روش تحقيق به نوعي ، روش همبستگي به حساب مي آيد (دلاور، ١٣٨٤).