چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیرپذیری نیازهای روانشناختی محیط کار از آموزش ضمن خدمت؛ آزمون نقش میانجی جامعه پذیری کارکنان انجام شده است. روش تحقیق، توصیفی و طرح پژوهشی همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان دانشگاه ارومیه می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم هر طبقه 260 نفر به عنوان نمونه آماری جهت مطالعه انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از سه پرسشنامه آموزش ضمن خدمت، جامعه پذیری سازمانی و نیازهای روانشناختی محیط کار استفاده شد. نتایج الگویابی معادلات ساختاری نشان داد که رابطه بین آموزش ضمن خدمت با نیازهای روانشناختی محیط کار و جامعه پذیری سازمانی مثبت و معنی دار است. رابطه بین جامعه پذیری سازمانی و نیازهای روانشناختی محیط کار مثبت و معنی دار است. همچنین رابطه آموزش ضمن خدمت و نیازهای روانشناختی محیط کار با نقش میانجی جامعه پذیری سازمانی مثبت و معنی دار می باشد.
خلاصه ماشینی:
براي گردآوري داده هاي پژوهش از سه پرسشنامه آموزش ضمن خدمت ، جامعه پذيري سازماني و نيازهاي روانشناختي محيط کار استفاده شد.
نتايج الگويابي معادلات ساختاري نشان داد که رابطه بين آموزش ضمن خدمت با نيازهاي روانشناختي محيط کار و جامعه پذيري سازماني مثبت و معني دار است .
همچنين رابطه آموزش ضمن خدمت و نيازهاي روانشناختي محيط کار با نقش ميانجي جامعه پذيري سازماني مثبت و معني دار ميباشد.
حال با توجه به اهميت مطالب گفته شده و با بررسي ادبيات پژوهش در روند مطالعه متغيرهاي پژوهش در منابع موجود، مشخص شد که تاکنون نقش آموزش ضمن خدمت و نيازهاي روانشناختي محيط کار مورد بررسي قرار نگرفته است و پژوهشي که اين مؤلفه ها را با هم مدنظر داشته باشد مشاهده نشد.
جامعه پذيري افراد در سازمان ها فرايندي است که از آن طريق کارکنان با ارزش هاي سازماني همانندسازي ميکنند و انتظارات سازمان در مورد رفتارهاي وابسته به شغل خود و دانش اجتماعي ضروري براي انجام نقش هاي خود به عنوان عضوي کارآمد را فرا ميگيرند (نادي و همکاران، ١٣٨٨).
مدل مفهومي پژوهش هدف کلي اين پژوهش ، بررسي تأثير آموزش ضمن خدمت بر نيازهاي روانشناختي محيط کار با نقش ميانجي جامعه پذيري سازماني ميباشد.
در راستاي اثرگذاري آموزش هاي ضمن خدمت بر نيازهاي روانشناختي محيط کار ميتوان شاهد بود که صفات مثبت انساني همچون توجه ، مهرباني و نوآوري مورد توجه قرار گيرد و باورهاي سازماني همچون طبيعت انسان، طبعيت روابط انسان، سبک مديريت ، رابطه سازمان با اعضاء و جامعه ، خانواده، سبک زندگي، معنويت ، آسيب پذيري و ...