چکیده:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیلگری حمایت سرپرست در رابطة بین بازیگری احساسی با فرسودگی شغلی و رضایت از زندگی در پرستاران است. این مطالعه توصیفی- همبستگی است. جامعة آماری همة پرستاران (حدود 1100 نفر) شاغل در بیمارستانهای دولتی شهر شیراز است؛ 285 نفر (بر اساس جدول کرجسی و مورگان) به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند و 225 نفر کاملا به پرسشنامهها پاسخ دادند. دادههای پژوهش از پرسشنامههای بازیگری احساسی، حمایت سرپرست، فرسودگی شغلی، و رضایت از زندگی بهدست آمد و پایایی این ابزارها با استفاده از روش آلفای کرونباخ در دامنهای بین 79/ 0 تا 83/ 0 بهدست آمد. روایی صوری و محتوایی ابزارهای پژوهش نیز به تایید متخصصان این حوزه رسید. برای تجزیه و تحلیل دادهها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسلهمراتبی استفاده شد. یافتهها نشان داد که بازیگری احساسی با فرسودگی شغلی رابطة مثبت و با رضایت از زندگی رابطة منفی دارد. همچنین، نقش تعدیلکنندة حمایت سرپرست تایید شد. استراتژیهای بازیگری احساسی استرس روانی پرستاران را افزایش میدهد؛ این تجربه در بلندمدت میتواند فرسودگی شغلی پرستاران را افزایش دهد و به کاهش رضایت از زندگی منجر شود. در این میان، حمایت و توجه سرپرستان میتواند موجب تعدیل اثرهای منفی بازیگری احساسی شود.
The purpose of study was to investigate the role of supervisor support moderator in the relationship between emotional labour with job burnout and life satisfaction in nurses. This descriptive study is correlational type. The statistical population was all nurses (about 1100 people) employed in government hospitals of Shiraz in 1395. 285 people (according to the table of Krejcie and Morgan, 1970) were selected by random cluster sampling and 225 People answered the questionnaire completely. To collect the data, emotional labour, supervisor support, job burnout and lifesatisfaction questionnaires were used. The reliability of these tools was obtained using Cronbach's alpha method in the range of 0.79-0.83.The face and content validity of the research tools was confirmed by experts in this field. In order to analyze the data,Pearson Correlation Coefficient and hierarchical regression analysis were used. The results showed that emotional labour with job burnout has a positive and negative relationship with life satisfaction. also moderating role of supervisor support was confirmed. Emotional labour strategies enhance the psychological stress of nurses, which in the long time can exacerbate the burnout of nurses and lead to a reduction in nursing life satisfaction. Meanwhile, supervisors' support can modify the negative effects of emotional labour.
خلاصه ماشینی:
رابطۀ بین بازیگری احساسی با فرسودگی شغلی و رضایت از زندگی با توجه به نقش تعدیلگر حمایت سرپرست در پرستاران بیمارستان های شهر شیراز فریده انصافداران *١، عبدالزهرا نعامی ٢، امین کرایی ٣، نصیر داستان ٤ ١.
دکتری مشاوره (تاریخ دریافت : ١٣٩٦/٣/٢٢؛ تاریخ پذیرش : ١٣٩٦/١٢/١٠) چکیده هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیلگری حمایت سرپرست در رابطۀ بین بازیگری احساسی با فرسودگی شغلی و رضایت از زندگی در پرستاران است .
داده های پژوهش از پرسش نامه های بـازیگری احساسـی، حمایـت سرپرست ، فرسودگی شغلی، و رضایت از زندگی به دست آمد و پایایی این ابزارها با استفاده از روش آلفای کرونباخ در دامنـه ای بین ٠/٧٩ تا ٠/٨٣ به دست آمد.
بـا توجـه بـه مطالـب بیان شده ، هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیلگری حمایت سرپرست در رابطۀ بـین بازیگری احساسی با فرسودگی شغلی و رضایت از زندگی است .
بنـابراین ، پرسـش اصـلی پژوهش حاضر این است که آیا حمایت سرپرست نقش تعدیل کننده در رابطۀ بین بازیگری احساسی با فرسودگی شغلی و رضایت از زندگی در پرستاران بیمارستان هـای شـهر شـیراز دارد یا خیر؟ مبانی نظری و پیشینۀ پژوهش بازیگری احساسی مفهوم بازیگری احساسی را هاچهلد گسترش داد.
بـا توجـه بـه ملاحظـات نظری و یافته های پژوهشی موجود در زمینۀ موضوع مورد بررسی، فرضیه های این پژوهش به صورت زیر تدوین شد: فرضیۀ ١: بازیگری احساسی با فرسودگی شغلی همبستگی مثبت معنادار دارد.
بـر اسـاس داده هـای این جدول ، بازیگری احساسی با فرسودگی شغلی همبستگی مثبت معنادار و با رضـایت از زندگی همبستگی منفی معنادار دارد (تأیید فرضیۀ اول و دوم پژوهش ).