چکیده:
سخن گفتن با تکیه بر قیود و قرائن، امری رایج در محاورات عقلایی است؛ قرینه، جانشین دلالت وضعی برای لفظ بوده و در جهت فهم مراد متکلم اصلیترین نقش را ایفا میکند. یکی از قرائن لفظی متّصل که در شناخت مقصد اصلی کلام متکلّم به صورت عام و کلام معصوم (ع) به صورت خاص مورد بررسی علمای فقهالحدیث قرار گرفته است، قرینه سؤال راوی است. این قرینه که در زمرهی قرائن تعیینکنندهی مراد در این علم شناخته میشود، دارای ثمرات متعدّدی برای فقیه، از جمله کنار گذاشتن فهم پیشین از مضمون گزارههای معصوم (ع)، تخصیص عمومیت کلام وی، تقیید اطلاق و یا جمع بین این مُدرَکات میشود. به جهت صدور بخش کثیری از روایات معصوم (ع) در جواب و سیاق سؤال راوی و پاسخ بدان، بررسی و تبیین این قرینهی مهم، معرفی نقش و تاثیر آن در برداشت مختلف از روایت و اختلاف فهم فقها از حدیث اهمیت مییابد. این پژوهش با رویکردی توصیفی - تحلیلی میکوشد تا به این قرینه مهم توجه کرده و تعامل فقها با آن را واکاوی نماید.
خلاصه ماشینی:
این اصل لفظی عقلایی، حکم میکند که تا وقتی برای معنای خلاف ظاهر، دلیلی اقامه نشده است، باید همان معنای ظاهر کلام را اخذ کرد و به آن پایبند بود، و شارع شیوه جدیدی را اختراع نکرده؛ بلکه همان شیوه عقلا را در تمسک به ظهور لفظ متکلم، تأیید و امضا نموده است چرا که اگر شیوه دیگری مورد نظر شارع بود آن را بیان میکرد (مظفر، بیتا، 141؛ برزگر، 1390ش، 131ـ166).
صاحب مدارک با رد احتمالات چهارگانهی در اعتبار قیمت، معتقد است با توجه به قرینهی سوال راوی و عدم تصریح روایات نسبت به صورتهای احتمال داده شده، رد عوض، شرط وجوب اقاله و فسخ طرفین است؛ چرا که حضرت در تمام این موارد از مقصود سائل، پرسش نفرموده است (خوانساری، 1405ق، 3: 155؛ برای مطالعه بیشتر بنگرید به: امامی، بیتا، 1: 560؛ طاهری، 1418ق، 4: 164).
(برای مطالعه بیشتر پیرامون مسلکهای در اجماع و نیز نقض و ابرام آنها رجوع کنید به: (صدر، 1406ق، 2: 145؛ مظفر، بیتا، 101 به بعد) یکی از انواع قرائن موجود که مورد تمسک برخی از فقها برای رد اجماع ادعایی دیگران شده است؛ قرینهی ارتکاز و وضوح حکم مسألۀ مورد نظر معاصران ائمه (ع) یا عالمان نزدیک به عصر آنان است که از طریق سؤال راوی از امام (ع) قابل کشف است.