چکیده:
کارآواها اشعار، جملات و صداهای آهنگینی هستند که هنگام انجام فعالیت هایی همچون قالیبافی خوانده میشوند و در زمره فولکلور و ادبیات شفاهی قرار میگیرند. در منطقه چالشتر این آواها با اهدافی همچون تشویق به انجام کار بیشتر، ایجاد محیطی فرح بخش در کار، توصیف آلام، دلتنگی ها، آرزوهای بافندگان و لالاییهای مادران برای فرزندان خوانده میشوند. این آواها را در منطقه چالشتر که با تحولات دنیای معاصر در حال کم رنگ شدن هستند ـ میتوان در زمره ادبیات منظوم زنان قرار داد که بازتاب رنجها، شادیها و باورهایشان است. بدین علت این مقاله به شیوه تحلیل کیفی و روش توصیفی تحلیلی درصدد پاسخ به این مسئله است که آواهای قالیبافی زنان بافنده چالشتر دارای چه موضوعاتی است. هدف از مقاله حاضر، طبقه بندی موضوعی آواهای قالیبافی زنان بافنده چالشتری است که محقق با استقرار در این منطقه، بافندگان مسن را که تجربه بیشتری در قالیبافی دارند شناسایی کرده است و به شیوه مردمنگاری و گفتوگوهای حضوری اشعار و ترانههای جمعآوریشده را در دستهبندیهای قراردادی همچون: الف) آواهایی با منشا مسائل روزمره و محیط پیرامون و ب) اشعاری با ریشه های مذهبی با زیرمجموعههایشان معرفی کرده است. این اشعار علاوه بر کارکردهای آشکار خود دارای کارکردهای پنهانی همچون: بازتاب ریشههای مذهبی، معیشتی، بیان آرزوهای دستنیافته، تخلیه روحی بافندگان و امثال آن است. یافتهها نشان میدهد که بیشترین آواهای قالیبافی متعلق به لالاییها و ترانه هایی با منشا مذهبی است.
خلاصه ماشینی:
هدف از مقالۀ حاضر، طبقه بندي موضوعي آواهاي قاليبافي زنـان بافنـدة چالشتري است که محقق با استقرار در اين منطقه ، بافندگان مسن را که تجربـۀ بيشـتري در قاليبافي دارند شناسايي کرده است و بـه شـيوة مـردم نگـاري و گفـت وگوهـاي حضـوري اشعار و ترانه هاي جمع آوريشده را در دسته بنديهاي قراردادي همچون : الف ) آواهايي بـا منشــأ مســائل روزمــره و محــيط پيرامــون و ب ) اشــعاري بــا ريشــه هــاي مــذهبي بــا زيرمجموعه هايشان معرفي کرده است .
دسـتۀ اول اشعاري است که برگرفته از سروده هاي شاعراني شناخته شده همچون بابـا طـاهر، فـايز دشتستاني و حافظ است که در اين مقاله بدان هـا پرداختـه نشـد و دسـتۀ دوم اشـعار و ترانه هايي است که در جريان بافت و از سوي خود بافنـده يـا بافنـدگان گمنـام پيشـين سروده و نسل به نسل نقل و به فراخور حالات و روحيات افراد، بر زبـان جـاري شـده است .
براي نظم بخشيدن به اشعار گروه دوم ، آن ها را در دو قالـب قـراردادي مـيتـوان قرار داد: الف ) آواهايي با منشأ مسائل روزمره و محـيط زنـدگي؛ ماننـد زمزمـۀ مـادر و کـودک (لالايـيهـا)، شـکايت از روزگـار، شـرح عواطـف و دلتنگـيهـا (شـاديهـا و عاشقانه ها)، ب ) آواهايي که ريشه هاي مذهبي همچون بيـان درد و رنـج ناشـي از دور افتادن از اصل خويش ، ذکر و تسبيح خداوند و ارادت بـه اهـل بيـت دارنـد.
دسـتۀ اول اشـعاري اسـت کـه برگرفته از سروده هاي شاعراني شناخته شده همچون باباطاهر و فايز دشتسـتاني اسـت و دستۀ دوم اشعار و ترانه هايي است که در جريان بافت و از سوي خود بافنده يا بافندگان 187 گمنام پيشين سروده ، نسل به نسل نقل و به فراخور حالات و روحيات افـراد، بـر زبـان جاري ميشود.