چکیده:
هدف از انجام این پژوهش طراحی برنامه درسی پژوهشمحور علوم تجربی پایه ششم و سپس ارزشیابی آن از دیدگاه متخصصان برنامه درسی و معلمان ذیربط است. روش پژوهش توصیفی-زمینهیابی است. جامعه آماری شامل معلمان پایه ششم شهرستان اسفراین (130 نفر) و متخصصان برنامه درسی استان خراسان شمالی و رضوی (40 نفر) است که به شیوه سرشماری مورد مطالعه قرار گرفت. برای جمعآوری دادهها از روش کتابخانهای و پرسشنامه محقق ساخته شامل 40 گویه در چهار بخش هدف، محتوا، روشهای تدریس و ارزشیابی بهره گرفته شد. روایی پرسشنامه توسط متخصصان تأیید و پایایی از طریق آلفای کرونباخ 98 درصد به دست آمد. محقق برای طراحی برنامه ابتدا به مطالعه پیشینه و مستندات موجود درزمینة موضوع تحقیق پرداخته و بر اساس اطلاعات به دست آمده برنامه را طراحی و سپس جهت ارزیابی، آن را در قالب پرسشنامه در اختیار پاسخگویان قرار داده است. برای تجزیهوتحلیل دادهها از نرمافزار SPSS و آمار توصیفی (جدول فراوانی و درصد) و استنباطی (آزمون خیدو) استفاده شد. از جمله نتایج بهدستآمده در این پژوهش، ویژگیهایی برای عناصر چهارگانه برنامه درسی (هدف، محتوا، روشهای تدریس و ارزشیابی) پژوهشمحور علوم تجربی پایه ششم بوده است که مورد تأیید متخصصان و معلمان ذیربط قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
از جمله نتایج بهدستآمده در این پژوهش، ویژگیهایی برای عناصر چهارگانه برنامه درسی (هدف، محتوا، روشهای تدریس و ارزشیابی) پژوهشمحور علوم تجربی پایه ششم بوده است که مورد تأیید متخصصان و معلمان ذیربط قرار گرفته است.
با عنایت به مطالب فوق این تحقیق درصدد است به طراحی برنامه درسی پژوهشمحور علوم تجربی پایه ششم دوره ابتدایی بپردازد و سپس برنامه طراحیشده توسط محقق را از دیدگاه متخصصان برنامه درسی و معلمان ذیربط مورد ارزیابی قرار دهد.
به عبارتی محقق ضمن بررسی کامل منابع موجود درزمینة پژوهشمحوری به تعیین ویژگیهای عناصر چهارگانه برنامه درسی (هدف، محتوا، روشهای تدریس و ارزشیابی) علوم تجربی پایه ششم بر اساس پژوهشمحوری پرداخته و سپس این ویژگیها را در قالب پرسشنامه از دیدگاه متخصصان برنامه درسی و معلمان ذیربط مورد ارزیابی قرار میدهد.
در این راستا پژوهش حاضر با هدف طراحی برنامه درسی علوم تجربی پایه ششم ابتدایی مبتنی بر رویکرد پژوهشمحوری و ارزشیابی آن از دیدگاه متخصصان برنامه درسی و معلمان ذیربط صورت گرفته است.
این مهم در یافتههای تحقیقات چورلو و چورلو (Corlu & Corlu, 2012)، رمنارین (Ramnarain, 2014)، دوستال و کلمنت (Dostal & Klement, 2015)، نانگچیلرم (Nuangchalerm, 2014)، دی جانگ و دیگران (De Jong et al, 2014)، یوکار و تریون دال (Ucar & Trundle, 2011)، شجاع نوری و دیگران (ShojaNoori et al, 2012)، صمدی و مهماندوست قمصری (Samadi & MehmandustGhamsari, 2011) و جهانی (Jahani, 2005) نیز مورد تأکید قرار گرفته است.
مطالعات کیزیلاسلان و دیگران (Kizilaslan et al, 2012)، کامبس و الدن (Coombs & Elden,2004)، دی جانگ (De Jong, 2006)، پداسته و سراپو (Pedaste & sarapu, 2006)، نانگچیلرم (Nuangchalerm, 2009)، فرییر و چندران (Gendron,2011&Ferriera )، یانگ و چن (Chen, 2013&Yang ) نیز بر این نتایج صحه گذاشته است.