چکیده:
از آغاز شکل گیری رژیم صهیونیستی در سال 1948، همواره احساس ناامنی و تهدیدات ناشی از همسایگان عرب مسلمان، امنیت و بقاء آن را تهدید کرده و سیاست خارجی و امنیتی این رژیم را متاثر ساخته است. با وجود کم رنگ شدن سطح منازعات اسرائیل با همسایگان عرب، پیروزی انقلاب اسلامی ایران و ظهور گفتمان مقاومت، سبب شکل گیری قطب بندی جدیدی در مجموعه امنیتی خاورمیانه تحت عنوان محور مقاومت گردید که امنیت و موجودیت اسرائیل را به مخاطره انداخته است. این امر بیش از هر چیز سیاست خارجی اسرائیل را، بخصوص در سال های پس از 2000 و همزمان با افزایش قدرت محور مقاومت و خروج این رژیم از بخش زیادی از اراضی اشغالی جنوب لبنان متاثر ساخته است. لذا این پژوهش بر آن است تا به بررسی سیاست خارجی اسرائیل در قبال محور مقاومت و تغییر و تحولات صورت پذیرفته در دکترین امنیتی اسرائیل در قبال بازیگران مجموعه امنیتی خاورمیانه بپردازد. برای بررسی این موضوع، مکتب امنیتی کپنهاگ، بعنوان چارچوب نظری این پژوهش مورد توجه قرار گرفته است که بطور قابل ملاحظه ای امکان بررسی سیاست خارجی و امنیتی اسرائیل در قبال محور مقاومت را ممکن ساخته است. لذا باتوجه به وابستگی متقابل امنیتی منفی میان اسرائیل و محور مقاومت، فرضیه این پژوهش عبارت است از اینکه: افزایش قدرت محور مقاومت در سال های پس از 2000 و کاهش ضریب امنیت ملی اسرائیل و به چالش کشیده شدن مفاهیم دکترین امنیتی اسرائیل سبب سیاست خارجی تهاجمی تر این رژیم در قبال محور مقاومت گردیده است.
خلاصه ماشینی:
نیز در دکترین جدید بازدارندگی اسرائیل، این رژیم بر دورنگاه داشتن و کاهش توان و انزوای بازیگران محور مقاومت و در راس ایشان جمهوری اسلامی ایران تاکید دارد که سیاست خارجی اسرائیل در قبال برنامه صلحآمیز هستهای ایران در سالهای پس از جنگ 33 روزه و امنیتی نمودن و تهدید جلوه دادن آن برای امنیت منطقهای و جهانی و ارتقای سطح بازدارندگی اسرائیل به سلاحهای غیرمتعارف نمونهای از دکترین بازدارندگی نوین اسرائیل میباشد (دهقانی فیروزآبادی،1385: 73).
در نتیجه این امر، سیاست خارجی اسرائیل در قبال افزایش توان مجموعه امنیتی محور مقاومت، بر ابعاد موسع امنیت تاکید و توجه بیشتری داشته است و به دنبال تحقق دکترین بازدارندگی خویش در غالب امنیتیسازی و انزوای بازیگران محور مقاومت و در راس آن جمهوری اسلامی ایران و تکیه بر بازدارندگی غیرمتعارف (هستهای) برآمده است.
در بررسی سیاست خارجی اسرائیل در قبال مجموعه امنیتی محور مقاومت و نیز جمهوری اسلامی ایران در سالهای پیش از خروج این رژیم از جنوب لبنان، این امر بیش از هر چیز تحت تاثیر جنگ ایران و عراق و نیز شکلگیری حزباله لبنان در سال 1982، بعنوان نخستین جنبشهای منطقهای بر علیه اسرائیل و نیز شکلگیری انتفاضه اول در مناطق اشغالی و پایان جنگ سرد و تمایل برخی از کشورهای عربی همسایه اسرائیل به سمت همکاری و سازش با این رژیم، قرار داشته است.
Nuclear Deterrence, Preventive War, and Counterproliferation, Policy Analysis, No. 519.