چکیده:
فضاهای آموزشی در شهر مشهد بهصورت بهینه و مطلوب توزیع و مکانیابی نشده است. این مسأله علاوهبر رعایتنکردن اصل عدالت و برابری در برخورداری یکسان جمعیت دانشآموزی از فضاهای آموزشی مناسب، موجب سفرهای اضافی با هدف تحصیلی به سایر نواحی شهر مشهد میشود. هدف از این پژوهش، کاهش تقاضای سفر ازطریق توزیع مطلوب و متناسب کاربریهای آموزشی در سطح کلانشهر مشهد است. برای تعیین میزان تولید و جذب سفر کاربریهای آموزشی در هر یک از نواحی و مناطق ترافیکی شهر مشهد از مدلهای رگرسیونی چند متغیّره در قالب نرم افزار GIS استفاده شده است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی-تحلیلی و از نوع کاربردی است. در این پژوهش متغیّر وابسته، شاخص تولید و جذب سفر آموزشی است و همچنین متغیّرهای مستقل شاملِ تعداد محصل مهد کودک، دبستان، راهنمایی، دبیرستان ساکن در هر ناحیۀ ترافیکی، تعداد کلاسهای مهد کودک، دبستان، راهنمایی و دبیرستان و مالکیت خودرو در هر ناحیۀ ترافیکی است. در این مقاله سعی شده تا رابطۀ میان تولید و جذب سفر آموزشی با استفاده از دو روش آمار فضایی و رگرسیون خطی مورد ارزیابی قرار گیرد. بهمنظور پیبردن به دقت روش بهکار گرفتهشده، خروجی بهدستآمده از آن با خروجی بهدستآمده از روش کلاسیک بهصورت عددی مورد مقایسه قرار گرفته است. حاصل این مقایسه، بیانگر برتری روش آمار فضایی نسبتبه روش کلاسیک درتولید و جذب سفر است. نتایج بهدستآمده از تحلیلهای آماری نشان میدهد که ناحیۀ ترافیکی 231 با 6718 سفر بیشترین و ناحیۀ 130 و 167 کمترین پیشبینی تولید سفر آموزشی را داراست. همچنین در زمینۀ جذب سفر آموزشی، ناحیۀ 184 با 8068 سفر بیشترین و نواحی ترافیکی 149، 156 و 190 کمترین پیشبینی جذب سفر آموزشی را به خود اختصاص داده است؛ بنابراین با برنامهریزی صحیح و مکانیابی بهینۀ کاربریهای آموزشی ضرورتی برای ورود اینگونه سفرها به اغلب نواحی ترافیکی شهر مشهد وجود ندارد. این امر ضرورت توجه مسئولان کلانشهر مشهد با 5876313 سفر سواره در یک شبانهروز و سالانه بیش از 25 میلیون نفر زائر به جانمایی صحیح کاربریهای شهری بیش از پیش آشکار میسازد.