چکیده:
شعر کلاسیک فارسی مشحون از ایماژها و تصاویر عاشقانه، عارفانه و ادبی است که هر خوانندة مشتاقی را سر ذوق میآورد. این شعر، پر است از مضامین و بنمایههای شهودی و عارفانه. در میان شاعران کلاسیک فارسی، سنایی از جمله آغازکنندگان شعر عارفانه است. سنایی با شعر زاهدانة خویش، توانست صورتهای شهودی و سیر و سلوک عارفانة سالک راه حق را به زیبایی تصویر کند. در واقع سنایی اولین شاعر ایرانی پس از اسلام به شمار میرود که حقایق عرفانی و معانی و نمادین تصوف را در ادبیات مطرح کرد. سنایی در عصر خودش یک شاعر نوگرا بود. بیشتر پژوهندگان او را پایهگذار شعر عرفانی و رمزی میدانند. کاری که او آغاز کرد، با عطار نیشابوری تداوم یافت و در شعر جلال الدین محمد بلخی به اوج خود رسید. درونمایة عرفانی و غزلسرایی عارفانه و عاشقانه، تنها نوآوری این شاعر بزرگ در ادب پارسی نیست. او در بیشتر قالبهای شعر پیش از خود بازنگری میکند و حال و هوایی تازه در کالبد آنان میدمد. سنایی با وارد کردن درونمایههای عرفانی، نمادین و استعاری، جان و روح تازهای به کالبد بیجان قصیده دمید. سنایی به جز درونمایههای عرفانی و اندرزهای اخلاقی؛ نوعی نقد اجتماعی را نیز وارد قصیده کرد. با این تفاسیر، رویکرد زبانشناختی به مفاهیم عرفانی و رمزی شعر سنایی، اهمیتی دو چندان پیدا میکند. از این رو ما در این مقاله سعی داریم ضمن تعریف زبان و کارکردهای آن و نیز تعریف زبان نمادین، علاوه بر واکاوی و نحوه استفاده سنایی از آرایههای زبانی در دو مجموعه به نام «حدیقه الحقیقه» و «سیر العباد الی المعاد»، وجوه نمادین اشعار او را بازنمایی کنیم.
خلاصه ماشینی:
این مسأله موجب پویایی نماد میشود؛ دوم اینکه « اساس استعاره بر تشبیه است، ولی اساس نماد بر یگانگی تصویر و مفهوم است و خود سرچشمه مفاهیم و معانی است، اگرچه شاید بتوان شباهتی نیز بین آنها قائل شد» (همان، 25) دکتر شمیسا رابطه بین دو سوی سمبل را علاوه بر شباهت، گاه مجاورت، گاه نقش و عملکرد، گاه احساو به صورت کلی تداعی میداند؛ یعنی سویه حاضر، سویه غایب را تداعی میکند.
در نهایت موحد را محب درگاه وی معرفی میکند که محبت او در حکم حجابی در برابر عزت و جلال پروردگار است و این حجاب نباید پاره شود: کا بر چون گبر مظلم است و کدر آب در جمله نافع است و مضر اندکی ز او حیات انسان است باز بسیارش آفت جان است پس موحد محب حضرت اوست که محبت حجاب عزت اوست (همان: 109) عرفان عاشقانة سنایی را باید بطور خاص در دو دسته از اشعار وی جستجو کرد: یکی آنچه در غزلیات عرفانیش آورده، و دیگری آنچه در مجموعهء قلندریات نقل کرده؛ ضمن اینکه رگههایی، هر چند کمفروغ، از این نوع جهانبینی را در «حدیقه» و آثار نمادین وی نیز میتوان یافت.
برای مثال سنگدل بودن معشوق ازلی- که سنایی هم بدان اشاره میکند- یک صفت اعتباری است؛ چون اگر همان معشوق با تجلی لطف بر او تجلی شود، دیگر این صفت را ذکر نمیکند، اما اینکه او در گمان نمیآید یک صفت ذاتی است.
سنایی تلاش کرده است برای بیان این مفهوم، به دلیل اعتقاد راسخ به ائمه معصومین علاوه بر استفاده از آیات و روایات و احادیث اسلامی، از مفاهیم بلند رمزی و نمادین عرفانی نیز استفاده کند.