چکیده:
انسان کامل از جمله موضوعاتی است که اهل عرفان مطرح نمودهاند و مفاد آن تجلی صفات کمالی خداوند در انسان است. برترین نمونهای که برای این موضوع معرفی میشود وجود مقدس نبیّ اکرم(ص) است که آینۀ صفات خدایی است؛ این مفهوم نزد عرفا، به حقیقت محمدیّه معروف است. ابن جابر اندلسی از جمله شاعرانی است که دیوان خود را با مدایح نبوی آراسته و در آن دیدگاههای عرفانیخود را بیان داشته که از جملۀ این مضامین و معانی عرفانی مقولۀ انسان کامل و حقیقت محمدیّه است که نمود بارزی در اشعار او یافته است. پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوا به بررسی سرودههای عرفانی ابن جابر پرداخته و محورهای مختلف مرتبط با انسان کامل و حقیقت محمدیّه را در اشعار او بررسی و تحلیل نموده است. برآیند پژوهش نشان میدهد که پیامبر از منظر ابن جابر حقیقتی است ورای صورت خود در زمان و مکان خاص، و به نوعی دارای هستی جهانی، ازلی و ابدی است و با ذات مقدّس حق نسبتی خاص دارد. او نبی اکرم(ص) را اولین مخلوق خداوند و سرچشمۀ نور و هدایت معرفی میکند و به تبیین اختصاصات و برتری ایشان بر سایر انبیا میپردازد و قضیۀ معراج یا راه رفتن پیامبر در هوا را از جمله مقامات منحصر به فرد ایشان معرفیمیکند.
خلاصه ماشینی:
این عقیده از یک سو مبتنی بر احادیثی است از قبیل «کنت نبیا و آدم بین الماء و الطین است» که بارها و به¬گونه¬های مختلف در شعر ابن جابر تجلی یافته و بر اساس این حدیث، پیامبر حقیقتی ورای صورت خود در زمان و مکان خاص دارد و به نوعی دارای هستی جهانی، ازلی و ابدی است و از سوی دیگر وی این اندیشه را وام¬دار عرفای پیش از خود همچون ابن عربی است؛ زیرا توجه به پیامبر اکرم(ص) به¬عنوان واقعیتی که کامل¬ترین و برترین انسان است و منحصر در زمان و مکان خاص نیست و با ذات مقدس حق نسبتی خاص دارد در تاریخ عرفان اسلامی سابقه¬ای طولانی دارد.
هنر اسلامی، معماری اسلامی، نور، نماد رنگ، تجلی حق پیشگفتار هنر ذکرجمال¬جمیل است وعارف درزمین و آسمان و در ودیواروسنگ وخشت وگنبد وگلدسته وآب و محراب وخلاصه در هرذره وشیء زیبائی ونورخداوند را می¬بیند و دراین میان، رنگ¬ها از زیباترین وشاخص¬ترین نمادهائی هستند که زیبائی وجمال خداوند تبارک وتعالی را درهزارطرح ونقش نشان می¬دهند و معمارو هنرمند مسلمان، عرفان و عشق رنگارنگ و پرنقش و نگارخود را به زبان هزاررنگ و نور جلوه می¬دهد و هرسنگ و خشتی را به صدا درمی¬آورد که یکی هست و هیچ نیست جز اووحده لااله الاهو(دیوان هاتف اصفهانی.
و صورت متکثر نور واحد است زیرا تجزیه که یک امر کاملا مادی و مربوط به عالم مرکبات و کثرات است، سبب تجسم طیفهای نوری به صورت رنگ می¬شود.
زیرا ذات مجرد و بی¬رنگ نور که خود نماد کامل وحدت است با رنگ تجسم می¬یابد که خود تجلی و تجسم متلون بی¬رنگی می¬شود.