چکیده:
رسالة «در بیان سلوک» یکی از رسایل بیست و دو گانة کتاب الانسان الکامل اثر عزیزالدین نسفی، نویسندة قرن هفتم هجری، است. او در این رساله با معرفی و تبیین مراحل سلوک و ملزومات آن، به تعلیم و ترغیب مخاطب پرداخته است. در این پژوهش سعی شده است با بهرهگیری از نظریة «ارتباط متن و معنا با بافت موقعیتی» در دستور نقشگرای نظاممند هلیدی و بررسی بندهایی که بار ایدئولوژیکی و معنایی دارد، این موضوعات بررسی شود: 1) شناخت گفتمان غالب نسفی در بیان مفهوم سلوک و ابزارها و سازوکارهای بیانی او در این اثر؛ 2) بیان ارتباط لایههای سهگانة بافت موقعیتی (گستره و منش و شیوة سخن) با لایههای معنایی زبان (فرانقش اندیشگانی و بینافردی و متنی).
مولف در این رساله گفتمان خطابی ـ تعلیمی را در پیش گرفته است. مخاطب او چنانکه از گستره و منش سخن برمیآید، درویش مبتدی است و تاکید بر مفاهیم ایدئولوژیکی، برجستهترین سازوکار بیانی نسفی است. روشهای تاکیدی، نفی و استثنا، تقدیم ادات نفی، کاربرد کلمات تاکیدی در ساختار جملات منفی، نوع چینشی ساختار نحوی، قراردادن افعال امر و نهی (اغلب از مصدرهای دانستن و فهمیدن) در آغاز جمله و استفادة بسیار از این مصدرها، بهرهگیری از تمثیل و تشبیهات ساده و ملموس با زبان و بیانی عامیانه و نیز بهطور ویژه انواع تکرار، از ابزارهای بیانی نسفی برای القای اندیشة خود به مخاطب با بیان موکد است. گسترة سخن در فصلهای مختلف این رساله آموزش مباحث اصلی در حوزة سیر و سلوک است. مشارکین مرکزی گفتمان سلوک، «رونده/ سالک» و «پیر/ هادی»اند که بهترتیب در محوریت فرآیندهای ذهنی و مادی قرار دارند.
The ‘expression of comportment’ is one of the 22 chapters of the book ‘Al-Ensan Al-
Kamel written by Aziz al-Din Nasafi in the seventh AH. In this chapter, he attempts to
educate and motivate his audience by introducing and explaining the steps of
comportment and its necessities. In this study, it is tried to become acquainted with the
predominant speech of Nasafi about the concept of comportment and the
conversational mechanisms and tools he adapted in this work by benefiting from the
‘text and meaning relationship with situational context’ theory in the systematic
functional grammar of Halliday and investigating the parts in which an ideological and
semantic value exists. Also, it is tried to express the relationship between the three-fold
layers of situational context which are ‘range, nature and manner of speech’ and
language semantic layers which are ‘ideational meta-function, interpersonal, and
textual’. The author of this chapter has used the directive-didactic speech, and as it is
apparent from the range and nature of speech that its audience is a ‘beginner Dervish’
and the persistence on ideological concepts are the most outstanding expressive
mechanism of Nasafi. Intensifying methods, negation and exception, presentation of
negation particles, the use of intensifying words in the negative sentences structure, the
order of ‘syntactic structure’, placing imperative and deprecation verbs (mostly from
knowing and understanding infinitives) at the beginning of sentences and the high use
of these infinitives, using simple and understandable allegories and similes in an
informal language and, especially, various repetitions are all among the expressive
tools of Nasafi in the field of transferring his thoughts to his audience with an
intensified tone. The range of speech in the different chapters of this chapter concerns
the instruction of the main concepts of comportment. The central characters of the
comportment conversations are the ‘wayfarer’ and ‘the old one/Guide’ which are the
representation of mental and materialistic procedures, respectively.
خلاصه ماشینی:
در اين پژوهش سعي شده است با بهره گيري از نظريۀ «ارتباط متن و معنا با بافت موقعيتي» در دستور نقـش گـراي نظام مند هليدي و بررسي بندهايي که بار ايدئولوژيکي و معنايي دارد، اين موضوعات بررسي شود: ١) شـناخت گفتمـان غالب نسفي در بيان مفهوم سلوک و ابزارها و سازوکارهاي بياني او در اين اثر؛ ٢) بيان ارتباط لايـه هـاي سـه گانـۀ بافـت موقعيتي (گستره و منش و شيوة سخن ) با لايه هاي معنايي زبان (فرانقش انديشگاني و بينافردي و متني).
روش هـاي تأکيدي، نفي و استثنا، تقديم ادات نفي، کاربرد کلمات تأکيدي در ساختار جملات منفي، نوع چينشي ساختار نحوي، قراردادن افعال امر و نهي (اغلب از مصدرهاي دانستن و فهميدن ) در آغاز جمله و اسـتفادة بسـيار از ايـن مصـدرها، بهره گيري از تمثيل و تشبيهات ساده و ملموس با زبان و بياني عاميانه و نيز به طور ويژه انواع تکرار، از ابزارهاي بياني نسفي براي القاي انديشۀ خود به مخاطب با بيان مؤکد است .
جمـع بنـدي چگونگي تقسيم و تحليل اين فرانقش ها و ساختارهاي دستوري ـ واژگاني که با آنها نمود مي يابد و نيز کيفيت پيوند اين لايه هاي زباني ـ معنايي با سـه ويژگـي بافـت مـوقعيتي در نظريـۀ هاليـدي را ميتوان به طور خلاصه در جدول زير مشاهده کرد: جدول شمارة ١: طرح کلي فرانقش ها و ساختارهاي آن در ارتباط با سطوح بافت موقعيت (رجوع شود به تصویر صفحه) ٢ـ تحليل پيوند معنايي گفتمان تعليمي رسالۀ «در بيان سلوک» با سه گانه هاي بافت موقعيتي آن ٢ـ١ «گستره سخن » در پيوند با «فرانقش انديشگاني » نسفي در مقدمۀ کتاب بر درخواست مريدان براي شرح علوم ضروري طريقت و تدوين اين اثـر در جايگاه اثري تعليمي تأکيد داشت .