چکیده:
شکاکیت که اعتقاد به عدم امکان معرفت داشته است، در مقاطع مختلف تاریخ فلسفه با چهرههای متنوع و گوناگونی بروز یافته است. اگرچه شکاکیت همراه خود آثار مخرب فراوانی به بار آورده و در برخی برهههای تاریخ ضربههای سنگینی بر فلسفه و اندیشه وارد کرده است، اما باید اذعان نمود که شکاکان، ما را در نیل به فهم و تحلیل دقیق مباحث معرفتشناسی یاری نمودهاند. یکی از شبهههایی که شکاکان یونان باستان بر استواری شکاکیت و عدم امکان معرفت مطرح نمودهاند، «ناتوانی حس و عقل از ادراک» است. صدرالمتألهین این شبهة شکاکان یونان باستان را پاسخ داده است؛ او شکستن خطای حواس را به حس مشترک و حل خطای خیال را به عقل ارجاع داده است. همچنین خطای عقل را با ارجاع به «اصل استحالة اجتماع نقیضین» و بازگشت علوم حصولی به حضوری، حل کرده است. نگارندگان در گام بعدی به تبیین دیدگاه علامه طباطبائی از چیستی و نشاندادن مقام وقوع خطا و «اصل اجتماع و ارتفاع نقیضین»، پرداخته و در پایان پاسخهای ملاصدرا و علامه را مورد تحلیل و بررسی قرار دادهاند.
خلاصه ماشینی:
3. مرتبة حاکمه در این مرتبه نیروی حاکمه در میان مدرکات خود اختلافی مشاهده می¬کند؛ زیرا برخی از آنها را می¬تواند به دلخواه خود تصور کند؛ اما بعضی دیگر با نظام مخصوصی پیش می-آیند که تصرف در آنها خارج از توانایی آن است؛ برای نمونه گاهی انسان آتش را می¬بیند که در ادامة همین ادراک صفت گرمی و سوزندگی بدون امکان تفکیک، ادراک می¬شود و گاهی همان آتش را درک می¬کند و بهآسانی می¬تواند میان آتش با گرمی و سوزندگی آن تفکیک کند.
نتیجه¬گیری پیش¬فرض شکاکان این است که ابزارهای ادراکی انسان دچار خطا میشوند؛ اما باید توجه نمود که رئالیست¬ها- ازجمله ملاصدرا و علامه طباطبائی- نیز فی¬الجمله به خطای حواس و ابزارهای دیگر ادراکی انسان معترف هستند.
در فرضیه بر این امر تأکید شده است که از منظر ادبیات و منطق قرآن کریم، مبانی معرفتشناختی عدالت اجتماعی را میتوان در مواردی چون غایتگرایی عادلانه، امکان شناخت پیشینی ـ عقلی عدالت، حکم ذاتی عقل در فهم عدل، تأیید فهم عقلی، عقلایی و فطری انسانها از عدالت رصد کرد و در کنار آنها شریعت نیز یکی از منابع فهم عدالت به شمار میآید.
با توجه به این بحث، «مبانی» از «مبادی» که بیشتر به مباحث آغازین دانشها اطلاق می¬شود، تفکیک می¬شود؛ ازاینرو مسائلی مانند شناخت ماهیت و مفهوم موضوع، شناخت وجود موضوع و شناخت اصولی ک ه با آنها مسائل هر علم ثابت میشود، از مبادیای است که به تصوری و تصدیقی تقسیم می¬شود و نه مبانی (برای توضیح بیشتر مبادی تصوری و تصدیقی، ر.