چکیده:
برپایی مجالس وعظ و به تعبیر قدمایی آن مجلس گفتن، در ایران پس از اسلام از رسم های کهن است و یکی از راه های مهّم تعلیم و تبلیغ اعتقادات دینی و عرفانی بویژه برای مردمان عوام و متوسّط است. متصوّفه نیز از زمان عمومیّت یافتن تصوّف در خانقاه ها مجالس وعظ برپا می¬کرده اند.
در قرن هفتم، تصوّف رنگ علمی¬به خود گرفت و با عنوان « علم عرفان» از آن یاد شد؛ خانقاهها نیز از جملة مراکز مهّم تعلیم، تربیت، تکمیل و تهذیب مریدان و انتخاب مرشدان برای هدایت سالکان قرار گرفت.
در این تحقیق به بررسی شیوههای مختلف گفتار در سبک بلاغت منبری، اصول فصاحت و بلاغت، نحوة القای مطالب به مخاطب بر اساس فنون و شگردهای مجلس گویی پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
و عمدتا برای یادگیری معانی و مفاهیم عمیق متصوفه گرد این وعاظ جمع میشدند و همان مریدان و شاگردان به یادداشت و جمع آوری این مطالب میپرداختند؛ چنانچه دکتر « عبدالحسین زرین کوب » در کتاب « تصوف ایرانی در منظر تاریخی آن » چنین نقل میکند: «تذکره الاولیاء عطار و اسرار التوحید هر دو کتاب هایی هستند بر پایة یادداشت هایی از کرده ها و گفته های مشایخ صوفی که مریدانشان آن ها را ثبت و ضبط کردهاند؛ هر چند، شمار این یادداشت ها زیاد نیست اما تعداد نسبتا زیادی از آن ها وجود دارد که مواعظ آن ها را مریدانشان به شیوة معروف محدثان قدیم یادداشت و گردآوری کردهاند.
میگوید: {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} ویژگی های واعظان و مجالس وعظ در عصر مولوی به طور کلی میتوان با مطالعة مجالس وعظ در روزگار مولانا چنین نتیجه گیری کرد: 1- «معمولا در این مجالس به مقتضای حال مخاطب که اغلب مردم عامه بودند، سخن گفته میشد واین امر سبب میشد که کلام واعظ عامیانه وگفتاری شود.
نیز، قصة سؤال کردن پیامبر از زید، در مجالس سبعه ضمن مجلس سوم نیز آمده است و اینجا به جای زید، روایت در باب حارثه است که با صورت مشهور اصل خبر هم بیشتر توافق دارد : «سید المرسلین چراغ آسمان و زمین – صلی الله علیه و آله و سلم – روزی میان یاران نشسته بود روی به حارثه کرد و گفت ای حارثه امروز چون برخاستی از خواب ؟ گفت : مومن برخاستم.