چکیده:
فقدان آگاهی تاریخی، مشروطهخواهی را به یک دوره کوتاه، در فهم ما، محدود کرد. در حالی که جستجوی «حد یقفی» بر «مقام لاحد» دیرینهای دورتر از 13 مرداد 1285 داشت. در فقدان آگاهی تاریخی، «مبادی تاریخیه سابقه» تدریجاً فراموش شد. یکی از آثار این مفهوم از تاریخ و دوره تاریخی در رویکرد ما به حقوق اساسی نمایان گشت. غیبت آگاهی تاریخی، حقوق اساسی را از سنت و مبادی تاریخیاش، یعنی تاریخ مشروطهخواهی در ایران، جدا کرد. در ناآگاهی از سنتهای حقوق اساسی در ایران، نظام حکومتی «دول خارجه»، نه «مذاق مملکت» و نه «مشروطیت و آزادی ایران» در مطالعه حقوق اساسی موضوع، محور و معیارِ بحث شد. از دیدگاه ما، درسهای حقوق اساسی در نظر به شرایط طرح اندیشه مشروطهخواهی «در ایران» و از گذر مسائل و مفاهیم آن آغاز نشد. از همین رو به نظر میرسد محل نزاع در حقوق اساسی بهدرستی تحریر نشده است. توضیح خواهیم داد که چگونه گریز از شناخت «مقتضای» تاریخی «قانون اساسی ملی»، دست یافتن به «اساس» مبتنی بر «مذاق مملکت» را هر روز به تأخیر میاندازد. این نوشتار با نشان دادن توانایی مفاهیم حقوق اساسی در توضیح معنای کوششهای مشروطهخواهانه، که مفاهیم تاریخ مشروطه رأیارای آن نیست، آغاز میشود. در ادامه این دیدگاه را، در حقوق اساسی ایران، نقد خواهیم کرد که در فهم و توضیح حکومت قانون در ایران به مواد تاریخی آن اعتنا ندارند و حقوق اساسی ایران را در بیرون زادگاه مفاهیم تاریخی آن توضیح میدهند. هدف، آشکار کردن ضرورتِ رویکردی از زاویه تاریخ حقوق اساسی به میراث مشروطهخواهی است، تا از این راه بتوان گفتگویی را برای «تجدید نسخه» حقوق اساسی آغاز کرد، تعریفی که بتواند آن را نه تنها در متون قانونی، که در ساختار واقعی قدرت و همچنین در دوره تاریخی بلندتری جستجو کند.
خلاصه ماشینی:
هـدف ، آشـکار کـردن ضـرورت رویکردی از زاویه تاریخ حقوق اساسی به میراث مشروطه خواهی است ، تـا از ایـن راه بتوان گفتگویی را برای «تجدید نسخه » حقوق اساسـی آغـاز کـرد، تعریفـی کـه بتواند آن را نه تنها در متون قانونی ، کـه در سـاختار واقعـی قـدرت و همچنـین در دوره تاریخی بلندتری جستجو کند.
کلیدواژه ها: رویکرد غیرتاریخی ، تاریخ حقـوق اساسـی ، تـاریخ مـشروطه خـواهی ، مشروطه ، حقوق اساسی ، قانون اساسی درآمد حقوق اساسی ایران بیش از آنکه بر تجارب تاریخی و میراث مشروطه خواهی ایران استوار باشـد بـر داده های تاریخی کشورهای دیگر بنا شده ، حتی کوشش میشود تا منطـق حقـوق اساسـی ایـران بـه مدد تجارب و مفاهیم دیگران فهمیده شود.
وی معتقـد اسـت برای فهم منطق حقوق اساسی امریکا نه به بیرون ـ اروپا و نظریه های آنان ـ که به خویشتن خویش و بـه خانـه خـود بایـد اولین درسنامه های حقوق اساسی در ایران نتوانستند پیوندی میان مفاهیم تاریخی حقوق اساسـی در ایران و دانش حقوق اساسی برقرار کنند، و راهـی را آغـاز کردنـد کـه ایـن دانـش را از مفـاهیم تــاریخی آن تهـی کــرد.
دوره تاریخی در مطالعه حقوق اساسی ایران در ایران ، بسیار زود، مشروطه و مشروطیت به یک اسم خاص بدل شد و معنای نخست آن بـر یـک «دوره تاریخی کوتاه» دلالت یافت و «مشروطه خواه » تنها به کوشندگان این دوره کوتاه گفتـه شـد نـه به همه کسانی که پیش و پس از مرداد ١٢٨٥، از قدرت لاحد اندیشناک و در جستجوی حـد یقفـی برای آن بودند.