چکیده:
با وجود عوامل مشترک در وقوع انقلابها، بهمنزلة پدیدههای اجتماعی، تفاوتهای درخور مطالعهای نیز دیده میشود. با توجه به اهمیت انقلاب اسلامی ایران و انقلاب مصر برای منطقة خاورمیانه، هدف مقالة حاضر مقایسة عوامل وقوع، پیروزی یا شکست انقلابهای ایران و مصر، براساس نظریۀ جان فورن دربارة انقلابهای کشورهای جهانسوم، است. پس از طرح مباحث نظری، براساس تعریف پناهی از انقلاب و نظریة فورن، سهپرسش مقایسهای مطرح و با استفاده از روش تطبیقی بررسی شد. یافتهها نشان میدهد که انقلاب مصر انقلابی تمامعیار نیست، بلکه میتوان آن را انقلاب سیاسی ناتمام دانست. همچنین، مشخص شد که عوامل پنجگانة نظریة فورن برای وقوع خیزش انقلابی در هردو جامعة ایران و مصر وجود داشتند. اما، عوامل مختلف، ازجمله وضعیت خاص نیروهای نظامی، که برای استقرار و پایداری رژیم انقلابی ضرورت دارد، در انقلاب مصر وجود نداشت و سبب شکست آن شد. درنهایت، پژوهشگران پیشنهاد میکنند که برای بالابردن قدرت تبیین نظریة فورن بهتر است عامل ششمی با عنوان «وضعیت نیروهای نظامی» به نظریه افزوده شود.
خلاصه ماشینی:
با توجه به اهمیت انقلاب اسلامی ایران و انقلاب مصر برای منطقۀ خاورمیانه ، هدف مقالۀ حاضر مقایسۀ عوامل وقوع ، پیروزی یا شکست انقلاب های ایران و مصر، براساس نظریۀ جان فورن دربارٔە انقلاب های کشورهای جهان سوم ، است .
برای نمونه ، حاضری و صالح آبادی از ساختار ضعیف ارتش شاهنشاهی (ساختار فرماندهی ، ترکیب گروهی ، نارضایتی در ارتش و تغییر نقش ارتش ) به منزلۀ عاملی مهم در وقوع انقلاب ایران یاد می کنند (حاضری و صالح آبادی ، ١٣٨٣: ١٣)، که با توجه به موضوع ما، می توان آن را همچون نقشی مثبت برای نیروهای نظامی در تحقق انقلاب در نظر گرفت ، اما دربارٔە انقلاب مصر، تتی و گرواسیو١ می گویند که فضای به وجودآمده در دوران کودتا «به سوی عناصر باقی مانده و غیردموکراتیک رژیم پیشین سوق » پیدا می کند (تتی و گرواسیو، ١٣٩٢: ١٤٣).
در این مقاله ، با استفاده از الگوی جان فورن ، به بررسی عوامل وقوع انقلاب اسلامی ایران و انقلاب مصر می پردازیم ، و برای تکمیل آن «نقش نیروهای نظامی » را به مثابۀ عامل مهم دیگر به الگوی فورن اضافه می کنیم ، تا پیروزی یکی و شکست دیگری را تبیین کنیم .
به نظر فورن ، پنج عامل را می توان به مثابۀ عوامل اصلی تبیین کنندٔە انقلاب های ٩١ جهان سوم مشخص کرد که عبارت اند از: ١) توسعۀ وابسته (A)؛ ٢) حکومت سرکوبگر، انحصارگرا و متکی به شخص (B)؛ ٣) شکل گیری و تبلور فرهنگ های سیاسی مقاومت و بحران انقلابی (C)؛ همراه با ٤) رکود اقتصادی (D)؛ و ٥) ارتباط باز با نظام جهانی (E) (فورن ، ١٣٩٠: .