چکیده:
باژگونگی امور یا وارونگی معنا، مبنای بسیاری از اندیشههای ابوسعید ابوالخیر در اسرارالتوحید است و بررسی آن میتواند یکی از مهمترین عوامل جذابیّت این اثر گرانسنگ عرفانی را تبیین کند. در این مقاله نخست گونههایی از وارونگی معنا معرفی میشود؛ مواردی مانند ترجیح ثروت بر فقر، خوشباشی بر عزلت، تساهل و تسامح و مدارا بر انتقام و... از دلایل اصلی این نوع نگرش، التزام به سکر در مقابل صحو در مشرب فکری ابوسعید است. ابوسعید ابوالخیر، اغلب به هنگام ترویج یا تذکار هنجارهای اخلاقی، تبیین و تایید احوال خود یا دیگران و رفع حوایج مادی و معنوی مخاطبان عام و خاص اغلب با استفاده از زبان و رفتاری ادبی و تمسک به شیوههای متفاوت و وارونه نسبت به معیارها، هنجارها و نرم رفتاری معاصران خویش، بسته به موقعیّت و مقتضای مخاطب، رفتاری با ساختار باژگونه از خود نشان میدهد. هنگامی که پشت دریچه تفسیرهای وارونه او را مینگریم، نمیتوانیم انکار کنیم که این شیوه ابوسعید مواجهه او با نخوت صوفیانه عصر خویش است. روش تحقیق در این مقاله کتابخانهای، به شیوه توصیفی ـ تحلیلی و بر اساس یافتههایی از اسرارالتوحید و مقالات و پژوهشهای مرتبط استوار است.
خلاصه ماشینی:
نعل وارونه در گفتار و رفتار شیخ ابوسعید ابوالخیر ثمره اشرفی * ـ دکتر ملک محمد فرخزاد** دانش آموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه ـ استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه چکیده باژگونگی امور یا وارونگی معنا، مبنای بسیاری از اندیشه های ابوسعید ابوالخیر در اسرارالتوحید است و بررسی آن میتواند یکی از مهم ترین عوامل جذابیت این اثر گران سنگ عرفانی را تبیین کند.
هنگامی که پشت دریچۀ تفسیرهای وارونۀ او را مینگریم ، نمیتوانیم انکار کنیم که این شیوة ابوسعید مواجهۀ او با نخوت صوفیانۀ عصر خویش است که از لحاظ اخلاقی تسامح ، مدارا و فروتنی و از لحاظ بلاغی نوعی ریشخند به شمار میآید تا مخاطب را به خود آورد؛ دقیقا همان رفتاری که ارسطو میستاید، نوعی موضع رندانه : «مردمانی که از روی فروتنی مزایای خود را کوچک تر از آنچه هست مینمایند سیرت ظریفی دارند و به تجربه میدانیم که آنان برای جلب نفع چنین نمیکنند.
» (محمدبن منور ١٣٧٦: ١٠٢) پیداست که کلام ابوسعید در پاسخ ابوالقاسم قشیری وارونه معنایی دارد؛ ابوسعید به ابوالقاسم که با نخوت صوفیانه خود را در پیشگاه خدا بسیار عزیزتر میداند میگوید آن ذره هم تویی ما هیچ نیستیم و بدین وسیله مخاطب را در درک معنای سخن خویش ، با عباراتی طنزآلود و عمیق سر دو راهی حیران کننده ای قرار میدهد.