چکیده:
اتخاذ راهبرد گفتمانی و ساختارگشایی در ساحت گفتمان اسلامی نوین، گزینه ی جایگزین اقدامات عجولانه ی انقلابی و تثبیت محافظه کارانه تلقی می شود؛ راهبردی که با برون رفت از انفعال و اهتمام به عملگرایی نظری، درمورد رفع انحصار از ظرفیت های مکتوم اسلامی تامل کرده و مبانی هستی شناسی و معرفت شناسی دینی را در تعامل مفهومی با تحولات بیرونی تعریف می کند. تولید مفاهیم و منظومه ی معنایی در گفتمان اسلامی نوین، متاثر از مقتضیات و وضعیت های زمانی و مکانی است. بنابراین تبیین اندیشه ی همگرایی با تقلیل ستیزه گری و پذیرش کثرت گرایی، به مباحثه ی گفتمان اسلامی نوین با پادگفتمان های درونی و فراگفتمان های بیرونی تاکید می کند. همگرایی بهسان مباحثه ی بینامتنی گفتمان اسلامی نوین با سایر گفتمان ها در جغرافیای مشترک انسانی، به باهم بودگی زیست مسلمانی با امنیت انسانی پایدار و تزلزل ذهنیت استعلایی و سرانجام تامل بر نتیجه گرایی می انجامد و مقوم هنجارهای سبک حیات دینی است. انتظام بخشی مفاهیم توام با پذیرش تعارضات با تولید منظومه های معنایی درون گفتمان اسلامی نوین صورت می پذیرد.
خلاصه ماشینی:
چگونـه ميتـوان نقصـان راهبـردي معطـوف بـه ساختارسـازي و رويه ي توليـد مفاهيم محـدود از امور اسـلامي را مرتفـع سـاخت ؟ بـا اعتقاد و باور بـه ظرفيت هاي مکتوم اسـلامي، چگونه ميتـوان راهبردي در برون رفـت از انفعـال و عمل گرايـي نظـري، رفـع انحصـار و کنش منـد بـا زيسـت جهـان معاصـر ترسـيم کـرد؟ گزينـه ي جايگزيـن در نفي سـاختارهاي ايدئولوژيـک فعلي و انضمـام صورت بنديهاي متأخر کدام اسـت ؟ ساختارگشـايي گزينه ي جايگزين سـير تکاملـي اقدامات عجولانه ي انقلابي و تثبيـت محافظه کارانه ي فضـاي موجـود دينـي در سـاحت گفتمـان اسـلامي نويـن تلقـي ميشـود.
هويـت برسـاخته از گفتمـان نويـن اسـلامي چگونـه بـر بحـران فقـدان مقبوليـت و مشـروعيت در عصـر جهانـي فائـق ميآيـد؟ چگونـه ميتـوان داده هـاي تاريخـي و عقلانيـت ملازم بـا امر دينـي را در رهيافـت گفتمان اسـلامي ترکيـب و ممـزوج نمود؟ گفتمـان نويـن اسـلامي در کداميـن نقطـه ي چرخـش راهبـردي ميتوانـد بـا تقليـل سـتيزه گري و بحران زايـي در مـدار قـدرت تعاملـي عرضـه شـود؟ آيـا سـازش اسـتراتژيک ميـان تمدن سـازي و گفتمـان اسـلامي نويـن ، به محـور تکامل راهبـردي نيازمند اسـت ؟ چگونـه ميتوان توأم با اسـتغناي درون گفتمانـي در توليـد فضـا بـر پايه ي بنيان هاي معرفتي اسـلامي، بـه رفع نيازهاي زمانه و توسـعه انسـاني عصر جهانـي اهتمـام ورزيد؟ مفهـوم همگرايـي به مثابـه وضعيـت يـا فراينـد، ميتوانـد زيسـت جهان را بـه عرصـه اي مبـدل سـازد کـه گفتمـان اسـلامي نويـن با رفـع تهديـدات و تأمل بـر فرصت ها و تحديـد نقاط راهبـردي ناکارآمد بـر طريـق مباحثـه بـا پادگفتمان هـاي درونـي و فراگفتمان هـاي بيرونـي به تکامـل و تعامـل بپردازد.