چکیده:
یکی از پردامنه ترین حوزه های مسائل توحیدی، تبیین صفات الهی است. وجود این صفات در میان آیات و روایات، همواره این پرسش جدی را در میان متکلمان اسلامی برانگیخته است که با چه قواعد زبان شناختی میتوان به فهم صحیح آنها دست یافت؟ در طول حیات فکری مسلمانان با سه رویکرد اصلی در تبیین صفات الهی مواجه میشویم: رویکرد نخست که مشبهه، حشویه و مجسمه و در ادامه سلفیه از قائلان آن هستند، ضمن آنکه آیات صفات را بر ظاهرشان حمل میکنند، صفات خبری را با تشبیه و تکیف برای خداوند ثابت میدانند. رویکرد دوم که در میان غالب صاحبنظران اهل حدیث رواج دارد، ضمن انتساب صفات خبری به خداوند، در تبیین کیفیت انتساب آنها توقف کرده و فهم معنای آن را به خداوند واگذار میکنند. رویکرد سوم برخلاف دو دیدگاه پیشین، با وجود برخی اختلاف روش ها در تعامل با صفاتی که ظاهر ابتدایی آنها با احکام قطعی عقل مخالفت دارد، شیوه تاویل را برگزیده اند. گروهی از متقدمان و در ادامه معتزله و امامیه پیروان حقیقی چنین دیدگاهی هستند. در این پژوهش برآنیم تا با شیوه تحلیل محتوا، ضمن گزارش دقیق این سه رویکرد به ارزیابی و کارآمدی آنها بپردازیم.
خلاصه ماشینی:
وجود این صفات در میان آیات و روایات، همواره این پرسش جدی را در میان متکلمان اسلامی برانگیخته است که با چه قواعد زبانشناختی میتوان به فهم صحیح آنها دست یافت؟ در طول حیات فکری مسلمانان با سه رویکرد اصلی در تبیین صفات الهی مواجه میشویم: رویکرد نخست که مشبهه، حشویه و مجسمه و در ادامه سلفیه از قائلان آن هستند، ضمن آنکه آیات صفات را بر ظاهرشان حمل میکنند، صفات خبری را با تشبیه و تکیف برای خداوند ثابت میدانند.
با آنکه برخی تمام اهل حدیث را از قائلان به تشبیه دانستهاند و حنابله را بعنوان نمایندة اصلی این جریان از مجسمه میدانند(<EndNote No="346" Text=" فخر رازی، محمد بن عمر، المطالب العالیة من العلم الالهی، ج1، ص26.
"/>) نظریة تفویض در میان صحابه و تابعین و مسلمانان سلف پیروان زیادی داشته است؛ چنانکه شهرستانی آن را به بسیاری از سلف نسبت داده و میگوید: برخی از سلف دربارة صفات خبریه قائل به توقف در تأویل شدند و گفتند: به حکم عقل میدانیم که هیچ چیز همانند خداوند نیست و او نیز شبیه هیچ موجودی نیست، اما معنای الفاظی که دربارة صفات او آمده، نمیدانیم؛ مانند: «الرحمن علی العرش استوی» (طه/5)، «خلقت بیدی» (ص/75)، «و جاء ربک» (فجر/22) و غیره و ما نیز مکلف به فهم تفسیر این آیات و تأویل آنها نیستیم، بلکه تکلیف شدهایم به یگانگی خداوند و مثل و مانند نداشتن او ایمان آوریم.