چکیده:
پژوهش حاضر به قصد راه بردن به تجربه و درک دختران از شکاف نسلی با والدین خود، به روش نظریه ی مبنایی با 57 نفر از این افراد، مصاحبه ی نیمه ساخت یافته و تعاملی انجام داد. نتایج این پژوهش نشان داد که شرایط علی مانند: استقلال عمل، خودشیفتگی، مخاطره گرایی، خودمرجعی، مصرف گرایی، تضاد جنسیتی و صمیمیت سیال، روابط دختران با والدین آنان را دچار شکاف نموده است. در این میان طولانی شدن اقامت در خانواده و بی سازمانی خانوادگی به مثابه ی زمینه ی تسهیل گر و تحصیلات دانشگاهی، دوست محوری و استفاده از فناوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطاتی به منزله ی شرایط مداخله گر عمل کرده اند. استراتژی دختران در این شرایط شامل: مقاومت و طغیان می باشد. بر اساس مطالعه ی حاضر، هم گرایی ارزشی، تعدیل، انقطاع نسلی، ارتکاب به نابهنجاری های اجتماعی و انزوا و داغ بی اعتباری از نتایج احتمالی شکاف می باشد.
خلاصه ماشینی:
بر همین اساس میتوان گفت ، درحالیکه در جوامع ماقبل مدرن ، تحول روابط نسل ها به معنای تغییر یا انقطاع به چشم نمیخورد و پسران مانند پدران و دختران مانند مادران زندگی میکردند و به طور دائم پدران ، نسل قبل خود را بازتولید مینمودند (٢٠٠٧ ,Azadarmaki)؛ امروزه شواهد بسیاری مبین شکاف نسلی (١٩٧٨ , Dudley Roger؛ ١٩٩٩ ,Okagaki؛ ٢٠١٤ ,Ehyayi &Ahmadi, , ٢٠٠٤ ,Merali؛ - ٢٠١٥ ,Abdellahi &Parvaneh, Zakeri Nasrabadi, ) گسست (٢٠٠٣ ,Sharafi؛٢٠٠٣ ,Semati؛ ٢٠٠٣ ,Madadpour؛ ٢٠٠٣ ,Tavassoli) و انقطاع (٢٠٠٣ ,Aghajari) در روابط بین جوانان و والدین آنان میباشد.
در این خصوص میتوان گفت ؛ ادبیات اجتماعی و تاریخی ایران ، نشان از تحولات اجتماعی عظیمی مانند: چالش های مابین ارزش های سنتی و مدرن ، ورود فناوری و فرهنگ جهانی، روی آوردن عظیم زنان به اشتغال و جستجوی موقعیت مستقل (١٩٩٥ ,Sedighi Oreie)؛ تحولات ساختاری در ترکیب جمعیتی (تورم جوانی)، تحولات اساسی در مرجعیت فرهنگی از طریق شبکه گسترده ای از مدارس و دانشگاه ها( ٢٠٠٣ ,Shakoori &Azadarmaki, ) دارد که به طور اجباری نسل جدید را متفاوت از نسل قدیم نموده و منجر به فرآیند شکاف یا گسست آن ها؛ هم در عرض و هم در طول شده است .
افزون بر آن بیشتر تحقیقات دربرگیرنده ی جامعه آماری شهر تهران ( & ,Azadarmaki ٢٠٠٣ ,Khademi؛ ٢٠١٣ ,Yusefi؛ ٢٠١٣ , Tavakol Nia &Saboori Khosroshahi, ؛ ,Tavakkoli ١٩٩٩) و موارد اندکی نیز شهرهای دیگر چون مشهد ( , Mohammadzadeh Yazd &Rabbani ٢٠١٢) مازندران (٢٠٠٧ ,Pahlavan) سقز (٢٠١٠ ,Khalegh Panah &Jamshidiha )، کرمان (٢٠١٣ ,Chari &Bustani ؛ ٢٠١٤ ,Ehyayi&Ahmadi, ) و غیره بوده و در این خصوص شهر کرمانشاه مورد غفلت جدی قرار گرفته است .