چکیده:
مصرف محلی یا گرایش به مصرف محصولات تولیدی خارج از روال متعارف تولید انبوه، باوجود وفوری و دسترسی راحت به کالاهای صنعتی، یک پدیده جدید درحوزه ی مطالعات مصرف می باشد. این پدیده می تواند دلایل متعدد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، جمعیتی، مدیریتی و غیره داشته باشد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی این پدیده با سرمایه های اجتماعی و فرهنگی است. این پژوهش از نوع کاربردی است. روش گردآوری اطلاعات به صورت پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه ای است. جامعه ی آماری این تحقیق خانواده های شهر سبزوار در سال 1397 و نمونه ی آماری از طریق فرمول کوکران، 383 نفر برآورد گردید. شیوه ی نمونه گیری به صورت خوشه ای چندمرحله ای بوده است. یافته ها نشان داد که بین متغیر رسانه های گروهی و متغیر وابسته پژوهش، رابطه معنی داری وجود ندارد، اما بین متغیرهای سرمایه فرهنگی و سطح سواد با گرایش مردم به مصرف مواد غذایی محلی، رابطه مستقیم و معنی داری وجود دارد. سرمایه ی اجتماعی نیز رابطه ی معکوس و معنی داری با گرایش مردم به مصرف مواد غذایی محلی دارد. آزمون های چند متغیره نشان داد که با کنترل و حضور تمام متغیرهای تبیین کننده، اعتماد شخصی، تعمیم یافته و اعتماد سازمانی، بیشترین رابطه را با متغیر وابسته دارند. در میان این سه بعد نیز به ترتیب اعتماد تعمیم یافته و اعتماد سازمانی به صورت معکوس، بیشترین تاثیر را بر متغیر وابسته داشته اند.
خلاصه ماشینی:
یافته ها نشان داد که بین متریغ رسانه های گروهی و متغیر وابسته پژوهش ، رابطه معنی داری وجود ندارد، اما بین متغیرهای سرمایه فرهنگی و سطح سواد با گرایش مردم به مصرف مواد غذایی محلی ، رابطه مستقیم و معنی داری وجود دارد.
هدف کلی ، بررسی رابطه سرمایه های اجتماعی فرهنگی و رسانه ها با میزان گرایش مردم به مصرف مواد غذایی محلی است .
٢- پیشینه تجربی پژوهش ازکیا و حسینی رودبارکی (١٣٨٨) با مطالعه در روستاهای شمال کشور و با استفاده از روش کمی - کیفی به این نتایج رسیده اند که سن و سرمایه فرهنگی عامل بسیار تعیین کننده ای در زمینه تغییرات سبک زندگی در زمینه پوشاک ، گذران اوقات فراغت ، شیوه تغذیه ، خوراک و بهداشت و شیوه گفتار ودرکل ، نوع مصرف دارند.
متغیر اصلی و وابسته در این پژوهش ، گرایش به مصرف محصولات غذایی تولیدی خارج از روال متعارف تولید انبوه و متغیرهای مستقل شامل میزان استفاده از رسانه ها، سرمایه فرهنگی ، سرمایه اجتماعی ، درآمد، وضعیت تأهل ، سن ، جنس و سطح سواد است .
بین جنس و متغیر وابسته نیز رابطه معنی داری وجود ندارد و این نتیجه با یافته های حاجی زاده میمندی و یوسفی (١٣٩٢)، الیاسی (١٣٩٠) و موحد، عباسی شوازی و مرحمتی (١٣٨٩) مطابقت دارد.
رابطه بین سطح تحصیلات و گرایش به مصرف محصولات غذایی تولیدی خارج از روال متعارف تولید صنعتی ، معنی دار و معکوس است و این یافته با نتایج تحقیقات حاتمی ، آقایاری هیر و امیرکواسمی (١٣٩٥) مطابقت می کند.