چکیده:
شوآب بهعنوان یک متفکر تاثیرگذار در حوزه برنامه درسی در ایران چندان شناخته شده نیست. پارهای اظهار نظرهای شنیده شده نیز حمایت از بدفهمی شوآب نزد صاحبنظران برنامه درسی کشور دارد. بخشی از این وضعیت غیر قابل قبول معلول دشواریهائی است که فهم دیدگاه عملی شواب با آن آمیختگی ذاتی دارد و سرمایه گذاری قابل توجهی برای درک مضامین عمیق آن لازم است. بخش دیگری از این وضعیت مرهون تلاشهائی است که پارهای رقیبان نظری شوآب در عالم به راه انداختهاند که هدف آن از میدان به در کردن رقیب بوده است. به هر روی خواه نظریه شوآب در میان جامعه علمی مطالعات برنامه درسی در ایران مقبولیت پیدا کند یا نکند، شناخت هر چه دقیقتر آنچه او عرضه داشته است باید بااحساس مسئولیت علمی شناخته شود. عدم اهتمام در این زمینه، مانند غفلت از هر عرصه تاثیرگذار دیگر در قلمرو برنامه درسی، با موازین آکادمیک در تعارض قرار داشته و بالندگی رشته را دچار سکته و وقفه مینماید. نگارنده برای اینکه به سهم خود از شکلگیری این حادثه پیشگیری نموده باشد شوآب شناسی را در امتداد مقاله دیگری که بیش از یک دهه از انتشار آن میگذرد به رشته تحریر درآورده است. نگارش این مقاله با الهام از پرسشها و ابهاماتی انجام گرفته است که میتوان آنها را منشاء بدفهمی و بیتوجهی به شوآب و نظریه او قلمداد کرد. مقاله از بخشهای متعددی تشکیل شده است. در بخش نخست مدعای نگارنده مبنی بر تمایز میان علائق شوآب در دو مقطع از حیات علمی و حرفهای او و بهتبع آن شوآب متقدم و متاخر موردبحث قرار گرفته است. در بخش دوم که در باب پرکتیکال شوآب و نسبت آن با نظریهای نام گرفته، تلاش شده است کیفیت ملازمت و زیست مسالمتآمیز عملی شوآب با نظریه تبیین و تشریح گردد. در بخش سوم هدف نگارنده ارائه تصویری متفاوت از نسبت شوآب با نحلههای فکری و شخصیتهای اثرگذار دیگر در قلمرو برنامه درسی بوده است. در این بخش کوشش شده است شواب بهعنوان پایهگذار یک پاردایم در برنامه درسی معرفی شود. بخش پایانی نوشتار به موضوع آرمانگرایانه بودن دیدگاه یا پارادایم عملی شواب اختصاص یافته است که نویسنده مواضع شواب را حامل نوعی آرمانگرائی ناگزیر ارزیابی کرده است.
Schwab is undoubtedly an influential curriculum thinker who is not very well known in this country. Some of the expressed views also، are problematic and signal misconceptions. Of course، part of this difficulty is due to complexities that surround Schwab’s ideas which require extensive mental investment to be deeply understood. Another reason for the expression of inaccurate views about Schwab is that his theoretical rivals have exercises whatever was needed to cover up his originality. Whether Schwab’s ideas will win popularity in the Iranian context or otherwise، understanding his views is a professional necessity and an exigency for the development of the field. The author، therefore، is trying to pay his dues in this respect. This article is the author’s second attempt which takes place after the first article was published about a decade ago. The inspiration for writing this article came from the questions and uncertainties which I think culminate in misconceptions and the unacceptable disregard of proposals set forth by Schwab. Sections comprising this article are: Schwab number one and number two، the relationship between Practical and Theoretical، Schwab’s relation to different estanblished views in curriculum field. Finally، the author argues in favor of a reading that puts Schwab in the place of a paradighm presenter which condones idealism of a particular type.