چکیده:
در این جستار، نخست بر پایه گزارشهایی در منابع فارسی و عربی، درباره منشا کولیها و نامهای گوناگون آنها از جمله لوری، لولی، قرشمال، فیج، زطّ، سوزمانی، غربتی، قراچی بحث شده و ریشه لغوی آنها کاویده شده است. سپس تاریخچهای از ورود کولیها از هند به ایران در زمان بهرام پنجم یا بهرام گور، از پادشاهان نامدار ساسانی تا زمان حاضر به دست داده شده است. در بخش دیگری از این جستار، ضمن بررسی کارها و رفتارهای متفاوت کولیان در نواحی مختلف ایران بر اساس آثار منظوم و منثور فارسی، نظرگاههای مثبت یا منفی نویسندگان و شاعران ایرانی به این گروه اجتماعی نیز مطرح و تحلیل شدهاند.
خلاصه ماشینی:
به نظر نگارنده پیشـنهاد اول ریشه شناسی عامیانه اسـت و با مدلول واژه نیز چندان سـازگار نیسـت (کولیان بی شمار نبودند)، ولی پیشنهاد دوم به دو دلیـل منطقیتر مینمـایـد؛ یکی اینکـه ترکیـب «غریـب اشـــمـار٣» (مولوی، ١٣٦٣ش : ٢٣٦/٣) و «غریب شــمار٤» به معنی «در شــمار غریبان » در متون دیده میشــود و حتی در کتاب معارف (بهاء ولد، ١٣٣٦ش : ٥) از زنان «غریب شــمار» در کنار زنان «لولی» نام رفته و مصــاحبت (آمیزش ؟) با آنان منع شده است : «قد منعک ان تصـاحب نساء غریب شماران و نساء لولیان فانک غلام الله منعک عن هذه المیشومات ».
در فرهنگ فارسی (معین ، ١٣٦٤ش : ذیل همین مدخل )، سـوزمانی «دخترک آتش پاره » معنی شـده و در برخی داستان های معاصر فارســـی «ســـوزمانی» به عنوان دشـــنام خطاب به زنان به کار رفته اســـت ، از جمله : «زنیکۀ بیحیای سوزمانی!» (هدایت ، ١٣٣٦ش : ١٣٨).
کولی: مشــهورترین نامی اســت که امروزه این طایفه در ایران بدان نامبردارند و در متون معاصــر فارســی (به ویژه در ســفرنامه ها و داســتان ها و رمان ها) بیش از نام های دیگر به کار رفته اســت ، ولی شاهد و شواهد دیگر کوشیده است تا پیوند میان لولیان و مغان زردشتی را نشان دهد (ذکاوتی، ١٣٦٨ش : ١٥-١٠)، اما علی اشرف صادقی با دلایل قانع کننده نشان داده است که این نظر خیال بافی و مردود است (صادقی، ١٣٦٨ش : ٣٢-٢٨).