چکیده:
پس از زاده شدن رستم با آن کیفیت خاص که در شاهنامه آمده است، پیکرکی (عروسکی) از نوزاد از پرنیان درست میکنند و بر چهره او نقش ناهید و مهر مینگارند، بر بازوانش اژدهایی تصویر میکنند و به دست او چیزی همانند چنگال شیر میدهند. عروسک را بر سمندی مینشانند و برای زال به زابلستان میفرستند. درست نظیر این پیکرک، بنا بر روایت گرشاسپنامه هنگام زاده شدن سام از پرند درست میکنند و او را بر اسبی مینشانند و به حضور گرشاسب میفرستند. پرسش این است که آیا رساندن خبر زاده شدن نواده بزرگان و بهخصوص پهلوانان الزاما با فرستادن پیکرک نوزاد صورت میگرفته است؟ چرا در این مورد از نگارگری بهره نمیجستند؟ در این مقاله کوتاه این دو پرسش مهم مطرحشده تا پژوهشگران برای آن پاسخی درخور بیابند.
خلاصه ماشینی:
پس از چندی ماه بانو بار میگیرد و چون هنگام به دنیا آمدن نوزاد فرا میرسـد، دشـواریهای بسیار پیش میآید، همانند دشــواریهای زایمان رودابه ، پزشــکی از فیلســوفان هند، با داروهای خاص ، درد زایمـان را بر مـادر آســـان میکنـد و پســـری همچون مـاه زاده میشـــود: «بـه دیـدار گفتی پدر بود راســت »(همان : ٤٣٢).
من نشـــانی از چنین آئینی در جای دیگری ندیده ام ، اصـــالت نقل این آئین به شـــاهنامه بازمی گردد و مطلب گرشـاسـب نامه تحت تأثیر روایت شاهنامه به نگارش درآمده است .
طبعا چنین پرسش هایی پیش میآید: آیا چنین رسمی تداول داشته است ؟ آیا رســاندن خبر زاده شــدن نواده بزرگان و به خصــوص پهلوانان الزاما با فرســتادن پیکرک نوزاد صورت میگرفته است ؟ چرا در این مورد از نگارگری بهره نمیجستند؟ آیا چنین رسـمی تنها برای پدر بزرگ پهلوان انجام میشـد؟ چون در روایت گرشاسب نامه میبینیم که مژدة زاده شـدن سـام را با پیکی به دربار فریدون میفرسـتند و پیکرک فقط برای گرشـاسب گسیل میگردد.