چکیده:
این مقاله درصدد است که با تکیه بر آرای علامه طباطبایی، به بررسی مفهوم و شاخصهای کرامت ذاتی انسان بپردازد و نشان دهد که این موضوع مبنای طرح آزادی در فلسفۀ سیاسی ایشان است. به همین منظور با استفاده از روش تفسیری متنگرای اشتراوس و از طریق رجوع کتابخانهای به آثار مکتوب علامه طباطبایی، ضمن اشاره به مفهوم کرامت ذاتی، شاخصهایی که براساس آن انسان دارای کرامت ذاتی شده است، برمیشمرده شده و روابط میان این شاخصها احصا میشود. سپس با مبنا قرار دادن کرامت ذاتی، به تعریف آزادی پرداخته شده و انواع آن در جامعه استنتاج میشود. بر این اساس مشخص میشود که کرامت ذاتی در اندیشۀ علامه طباطبایی ـ که عبارت است از کرامتی که در جریان تکوین و آفرینش انسان مطرح بوده و مربوط به مقام انسانیت است و در تمام افراد انسانی بهصورت بالقوه وجود دارد ـ دارای جایگاه ممتازی است و «شرافت ذاتی وجود»، «خلقت ممتاز انسانی»، «محوریت انسان برای سایر آفریدهها»، «فطرت»، «عقل»، «علم»، «قلب»، «اختیار»، «پذیرش امانت الهی» و «خلافت انسان» ـ البته با نظم رتبی خاص ـ، بهعنوان شاخصهای کرامت ذاتی انسان در اندیشۀ ایشان مطرح میشود. همچنین برمبنای تعریف و شاخصهای کرامت ذاتی، این نتیجه بهدست میآید که آزادی جزء بدیهیات زندگی فردی و اجتماعی است و هیچ موضوع عملیای بهجز قیود عملی تشکیل اجتماع نمیتواند آن را محدود کند. بر همین اساس آزادی تفکر نیز منتج از کرامت ذاتی و متأثر از شاخصهای آن بوده و کرامت ذاتی مبنای اصلی در هویتبخشی به آزادی در حیات اجتماعی است.
The Article with a focus on the Opinion of Allameh Tabatabaee seeking to concept and features of human dignity. Therefore, based on “methodological hermeneutics” method and refers to librarian resources of Allameh Tabatabaee, define the concept of human dignity. Then fits to this concept refers to features of human dignity in Allameh Tabatabaee’s though. After that trying to show relations between this features. Conclusion based on Allameh Tabatabaee’s thought illustrate concept of human dignity is: “kind of dignity that is common between humans and proposed in creation process based on human nature”. Finally features of human dignity refers to Allameh Tabatabaee’s thought are: “inherent dignity”, “prominent of human creation”, “Centrality of human for other creatures”, “nature”, “wisdom”, “knowledge”, “free will”, “Acceptance of a divine trust”, “Human caliphate” that regulate in systematic rules that shown in conclusion of this article. So this features are evidence that prove being of human dignity in Allameh Tabatabaee’s thought.
خلاصه ماشینی:
کرامت ذاتي انسان به مثابۀ بنيان آزادي، با تکيه بر آراي علامه طباطبايي ١ محمدصادق نصرت پناه استاديار گروه علوم سياسي دانشکدة معارف اسلامي و علوم سياسي دانشگاه امام صادق (ع ) محمدمهدي سيفي دانشجوي دکتري حقوق عمومي دانشکدة حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران (تاريخ دريافت :٨٢//١٣٩٥ – تاريخ تصويب : ١٣٩٦/١/٢٧) چکيده اين مقاله درصدد است که با تکيه بر آراي علامه طباطبايي، به بررسي مفهوم و شاخص هاي کرامت ذاتي انسان بپردازد و نشان دهد که اين موضوع مبناي طرح آزادي در فلسفۀ سياسي ايشان است .
بر اين اساس مشخص ميشود که کرامت ذاتي در انديشۀ علامه طباطبايي ـ که عبارت است از کرامتي که در جريان تکوين و آفرينش انسان مطرح بوده و مربوط به مقام انسانيت است و در تمام افراد انساني به صورت بالقوه وجود دارد ـ داراي جايگاه ممتازي است و «شرافت ذاتي وجود»، «خلقت ممتاز انساني»، «محوريت انسان براي ساير آفريده ها»، «فطرت »، «عقل »، «علم »، «قلب »، «اختيار»، «پذيرش امانت الهي» و «خلافت انسان » ـ البته با نظم رتبي خاص ـ، به عنوان شاخص هاي کرامت ذاتي انسان در انديشۀ ايشان مطرح ميشود.
اين گونه آيات بيان کنندة اين حقيقت اند که همۀ انسان ها در خلقت انساني خويش با يکديگر برابر بوده و داراي «کرامت ذاتي» هستند که اين کرامت منشأ شناسايي حقوق لازم الرعايه براي تمام افراد بشري است (علامه طباطبايي، ١٣٧١، ج ١٣: ١٦٥).