چکیده:
هدف پژوهش حاضر، آزمون و مقایسه مدل رابطه علی الگوهای ارتباط خانوادگی(گفت و شنود و همرنگی، فراشناخت و گرایش به تفکر انتقادی با میانجی گری باورهای معرفت شناختی در دانش آموزان پسر و دختر پایه های مختلف تحصیلی دبیرستانی( متوسطه اول و دوم) شهر اهواز بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر و دختر دبیرستان های شهر اهواز بود که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای 808 نفر به عنوان نمونه از میان آنها انتخاب شدند. در پژوهش حاضر پنج پرسشنامه، یعنی الگوهای ارتباط خانوادگی کوئرنر و فیتزپاتریک (2002)، آگاهی های فراشناختی شرا و دنیسون (1994)، پرسشنامه باورهای معرفت شناختی بیلس (2009) و پرسشنامه گرایش به تفکر انتقادی ریکتس (2003) جهت جمع آوری داده ها مورداستفاده قرار گرفتند. ارزیابی مدل پیشنهادی از طریق مدل سازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS ویراست 21 انجام گرفت. در این مدل، رابطه گفت و شنود، فراشناخت و باورهای معرفت شناختی با گرایش به تفکر انتقادی مثبت و معنی دار بود. همچنین، رابطه همرنگی و گرایش به تفکر انتقادی منفی و معنی دار بود. شاخص های برازندگی نشان دادند که در کل نمونه مدل با داده ها برازش قابل قبول دارد. فرضیه های غیر مستقیم با استفاده از روش بوت استراپ بررسی شدند و نتایج نشان داد همة فرضیه های غیر مستقیم مورد تأیید می باشند. همچنین، برای مقایسه مدل پایه های مختلف تحصیلی از روش تحلیل چند گروهی استفاده شد. نتایج حاصل از مقایسه مدل ها نشان داد سه مسیر در دانش آموزان دو پایه تحصیلی (سوم متوسطه اول با سوم متوسطه دوم) با هم تفاوت معنی دار داشتند.
The purpose of this study was testing and comparing a model of causal relationships of family communication patterns (conversation and conformity), metacognition and critical thinking disposition, mediated by epistemic beliefs of male and female students in various high school grades in Ahvaz. The sample consisted of 808 high school students from Ahvaz who were selected by multi-stage random sampling method. The five questionnaires that have been used for collecting data were two subscales of Revised Version of Family Communication Patterns (RFCP), Metacognition Awareness Inventory, (MAI), Epistememic Beliefs Inventory (EBI) and Critical Thinking Disposition Inventory (CTD). Fitness indices of the proposed model were examined through structural equation modeling (SEM) method, using SPSS-21 and AMOS-21 softwares. The relationships of conversation, metacognition, and epistemic beliefs with critical thinking disposition were positive and significant, but the relationship of conformity with critical thinking disposition was significant and negative. The model fit indices showed that the model fitted the data. The indirect paths were also tested using the bootstrap procedure of Preacher and Hayes macro program for mediation. The results indicated that all of the indirect hypotheses have been confirmed. Also, the multi-group analysis method was used to compare the models of various high school grade levels (3rd grade of the first part of high school and 3rd grade of the second part of high school). Comparing The results of both groups showed that in the two high school grade levels three paths were significantly different.
خلاصه ماشینی:
فصلنامه روان شناسي تربيتي Quarterly of Educatinal Psychology دانشگاه علامه طباطبائي Allameh Tabataba’i University سال پانزدهم ، شماره پنجاه و دو، تابستان ٩٨، ص ٨٧ تا ١١٢ Vol. 15, No. 52, Summer 2019 آزمودن و مقايسه مدل رابطه علي الگوي ارتباطات خانوادگي (گفت و شنود و همرنگي)، فراشناخت و گرايش به تفکر انتقادي با در نظر گرفتن نقش ميانجي گري باورهاي معرفت شناختي (مورد مطالعه : دانش آموزان پايه هاي مختلف تحصيلي دبيرستان هاي اهواز) اسفنديار سپهوند١، منيجه شهني ييلاق ٢، سيروس عالي پور بيرگاني ٣، ناصر بهروزي 4 تاريخ وصول : ١٣٩٨/٠١/١٤ تاريخ پذيرش : ١٣٩٨/٠٥/٢٦ چکيده هدف پژوهش حاضر، آزمون و مقايسه مدل رابطه علي الگوهاي ارتباط خانوادگي(گفت و شنود و همرنگي، فراشناخت و گرايش به تفکر انتقادي با ميانجي گري باورهاي معرفت شناختي در دانش آموزان پسر و دختر پايه هاي مختلف تحصيلي دبيرستاني( متوسطه اول و دوم ) شهر اهواز بود.
در پژوهش حاضر پنج پرسشنامه ، يعني الگوهاي ارتباط خانوادگي کوئرنر و فيتزپاتريک (٢٠٠٢)، آگاهي هاي فراشناختي شرا و دنيسون (١٩٩٤)، پرسشنامه باورهاي معرفت شناختي بيلس (٢٠٠٩) و پرسشنامه گرايش به تفکر انتقادي ريکتس (٢٠٠٣) جهت جمع آوري داده ها مورداستفاده قرار گرفتند.
مدل پيشنهادي رابطه علي الگوهاي ارتباط خانوادگي (گفت و شنود و همرنگي)، فراشناخت و گرايش به تفکرانتقادي با ميانجيگري باورهاي معرفت شناختي در دانش آموزان پسر و دختر پايه هاي مختلف تحصيلي دبيرستاني شهر اهواز.
Student’s perspectives, levels of epistemological understanding, and critical thinking dispositions related to the use of case studies in a educational psychology course.